شرایط اقتصادی جهان این روزها بهگونهای است که بسیاری از ما نگرانی اقتصادی را تجربه میکنیم.
اگر میخواهید صرفهجویی کنید و در پیاش پساندازی ودر نتیجه دغدغههای مالی کمتری داشته باشید:
• بهجای اینکه همه حسابوکتابها را در ذهنتان انجام دهید و مرتب از خودتان بپرسید چقدر خرج کردهام و حالا چقدر پول دارم و ... لیستی تهیه کنید و همه هزینهها را یادداشت کنید. بدین ترتیب هم بر مخارج ماهانه کنترل بیشتری خواهید داشت و هم انگیزهای برای صرفهجویی و خودداری از مخارج غیرضروری پیدا خواهید کرد.
• وقتی احساساتی هستید، مثلاً دلتان گرفته یا از چیزی خوشحال هستید، به خرید نروید چون احتمال اینکه ولخرجی کنید و چیزهایی را بخرید که به آنها نیازی ندارید زیاد است. خیلی اوقات برای اینکه از احساسات منفی فرار کنیم و ذهنمان را از چیزهای ناراحتکننده منحرف کنیم، چیزهایی را میخریم که برای لحظاتی شادمان میکنند. مثلاً ممکن است فقط بهمنظور خرید یک پیراهن به فروشگاه رفته باشیم ولی با یک شلوار، یک کت و چند جفت جوراب و چیزهای دیگر به خانه برگردیم. اگرچه خرید چنین چیزهایی برای لحظاتی ما را شاد میکنند، اما این شادی بهزودی از بین میرود و آنوقت ما میمانیم و چند وسیله غیرضروری و یک حساب خالی!
• همین مطلب در مورد مواقعی که بسیار گرسنه هستید و به فروشگاه میروید صادق است. ممکن است گرسنگی به شما فشار بیاورد و بهمحض دیدن هر یک از محصولات داخل مغازه فکر خریدنش به سرتان بزند!
• بهجای اینکه بعد از یک روز کاری برای رهایی از خستگی و دغدغههای کاری به یک رستوران فست فود بروید به فعالیتهای دیگری بپردازید که هم خوشحالتان میکنند و هم پرخرج نیستند. به همراه اعضای خانواده یا دوستان به فعالیتهای سرگرمکننده یا فعالیتهای فردی مثل باغبانی یا نقاشی بپردازید. معمولاً وقتی بیحوصله، احساساتی یا تنها هستیم بیشتر خرج میکنیم، بنابراین سعی کنید به روشهای موردعلاقه خود وقتتان را پرکنید.
• بعضیها فکر میکنند چون درآمدشان زیاد نیست نمیتوانند پسانداز کنند ولی این مثل آن میماند که بگوییم چون همه روز بیکار نیستیم نباید یک ساعت را به ورزش اختصاص دهیم. کارشناسان معتقدند که بهترین راه برای تقویت حساب بانکی این است که کمکم پسانداز کنیم ولی این کار را همیشه ادامه بدهیم. بهجای اینکه ناگهان قسمت بزرگی از حقوق ماهیانهتان را بهحساب پساندازتان واریز کنید و مبلغ کمی را برای روزهای باقیمانده ماه نگهدارید، هر بار مبلغ کوچکی را پسانداز کنید. خواهید دید بدون اینکه خودتان متوجه شوید پساندازتان هرماه بیشتر خواهد شد. هرچه بیشتر شاهد بیشتر شدن موجودی حسابتان باشید، انگیزه بیشتری برای پسانداز کردن پیدا خواهید کرد.
• بهتر است هرازگاهی هزینهای را به فعالیتهای تفریحی اختصاص دهید. اگر تفریح کافی نداشته باشید ممکن است ناگهان از شرایط خسته و دچار افراط شوید و کل پساندازتان را یک شبه خرج کنید. دوست دارید تلویزیون جدیدی برای اتاق نشیمن بخرید؟ دوست دارید به یک مسافرت بروید؟ پس از همینالان شروع کنید و پولتان را پسانداز کنید.
• وبلاگهایی با موضوعات پول و درآمد و سرمایهگذاری بهتازگی طرفداران زیادی پیداکرده و میتوانند الهامبخش بسیاری از افراد باشند. همچنین سرک کشیدن به زندگی دیگران و خبردار شدن از مخارج آنها میتواند جالب باشد. حتی اگر شجاعت کافی را داشته باشید میتوانید وبلاگ خودتان را داشته باشید و توصیههای خود را به اشتراک بگذارید. با این کار نهتنها باکسانی که در زمینههای اقتصادی با شما همفکر هستند ارتباط برقرار میکنید، بلکه نوعی انگیزه و احساس غرور را در شما ایجاد خواهند کرد.
• اگر واقعاً احساس میکنید که تحتفشار هستید خیلی راحت و بدون خجالت از دیگران کمک بخواهید. به یک کارشناس امور مالی مراجعه کنید و شرایطتان را با او در میان بگذارید. این افراد تجربه رویارویی با مشکلی شبیه به مشکل شما را دارند و با ارائه برنامهای واقعبینانه به حل مشکل مالی شما کمک خواهند.
استقلال، نیازی برای همه افراد است. همهی انسانها بهنوعی به دنبال مستقل شدن هستند، بدین معنا که خود بتوانند تصمیمگیری کنند، شیوهی زندگی خود را انتخاب کنند، با مشکلات روبهرو شوند و از آنها تجربه بیاموزند.
استقلال انواع مختلفی دارد که شامل استقلال فکری، روانی، مالی و غیره میباشد و افراد برای رسیدن به آنها تلاش میکنند. تاهل نیز یکی از راههای مستقل شدن دختران و پسران است. جوانان میتوانند با ازدواج به استقلال روانی دست یابند. یعنی به طور کامل از رفتارهایی که منشا وجودی آن دیگران هستند، جدا شده و براساس عقاید شخصی خویش رفتاری مناسب بروز دهند. نداشتن استقلال روانی به این معناست که شما ارتباطی دارید که انتخاب و اختیاری در آن نیست. اما ازدواج قدرت انتخاب و تصمیمگیری را برای شما ممکن میسازد و این میتواند شما را به استقلال فکری نیز برساند. پس از ازدواج شما به مرحلهای میرسید که میتوانید برای تمام تصمیمات و برنامههای زندگیتان به طور مستقیم نظر بدهید و کسی را کنار خود داشته باشید که نظراتش را میپسندید و آنها را مقبول میدانید.
البته رسیدن به استقلال در صورتی ممکن است که شما نسبت به بلوغ خود مطمئن باشید، علاوه بر این باید روحیهی استقلالطلبی را کسب کرده باشید. اگر شما فردی وابسته به خانواده باشید پس از ازدواج نمیتوانید به شکل ناگهانی به استقلال برسید. بنابراین خودتان را از همین حالا محک بزنید، چهقدر میتوانید مردِ خانواده یا زنِ خانواده باشید بی آنکه خودتان را به وجود خانواده وابسته ندانید؟
انسان با ازدواج عهدهدار فراهم کردن مخارج همسر و فرزندان شود، این وظیفه امکان مستقل شدن از لحاظ مالی را برای فرد فراهم میکند. استقلال مالی، اعتماد به نفس، مسئولیتپذیری و انگیزهی کار کردن را در انسان بوجود میآورد. افراد تشکیل خانواده میدهند تا بدون تکیه بر والدین راههای رشد و تکامل خود را هموار سازند، ازدواج میکنند تا قدرت مسئولیتپذیری خود را کامل کنند، تا خوب و بد زندگی را خود تجربه کنند و همانگونه که خداوند فرموده در کنار همسرانشان به آرامش برسند.
مهری باقری
اگر مردی داد و بیداد کرد ... زنش رو کتک هم زد ؛
معنیش این نیست که زنش رو دوست نداره ...
اگه این چهار مورد رو داشت ، این نشون دهنده ی بی علاقگی مرد به زنشه :
1- به توسعه ی زندگی نمیپردازه یا حتی فکر نمیکنه
مثلا داری دعوا میکنی اون فکر اجاره منزل جدیده !
این یعنی دوستت داره و میخواد باهات زندگی کنه ...
2- به امورات زندگی بی اعتناست !
( البته ) یه وقت فرصتش را ندارد ؛ قادر نیست
(اما منظور وقتی است که ) امکانات هست اما اعتنا نمیکند !
مثلا : کولر رو نمیخوای درست کنی ؟.......میگه : ها ... چیه ... خودتو باد بزن !
یا این شیر آب داره چکه میکنه .... به تو چه ؟...خراب شد خودم باید پولشو بدم دیگه ..
3- از پذیرائی زن استقبال نمیکنه ...
( با عصبانیت و اینکه نباید به من برسی ! ) : تو اینو اتو زدی ؟...چرا از آدم سوال نمیکنی ؟
اتاقش رو جمع میکنه خانوم ......آقا میگه به اتاق من کاری نداشته باش !
4- از بدن زن فراری است ....
بر خلاف تصور زنها که فکر میکنن مرد فقط جسم زن رو میخواد و روان براش مهم نیست ؛
وقتی مردی به آغوش زنش میره یعنی او رو دوست داره
اگر مردی زنش رو دوست نداشته باشه ؛ هرچی زن تقلا کنه نمیتونه او رو دعوت کنه ....
نکته مهم : در ضمن این چهار تا علامت باید باهم باشه تا ثابت بشه .
مثلا آقایی سرش خیلی شلوغه
ممکنه حواسش به استقبال زن نباشه
یا بیماری داره نتونه به جسم زن برسه ...
دکترحمید حبشی
اینکه در اسلام جهاد زنان رو به همسرداری نسبت میدهند
این شامل کدام موارد مشخصی میشود ؟
و خودش رب است ، رب عالمیان محمدش ( که جان عالمی به فدایش و درود و سلام خدا و فرشتگان و مومنین نثارش ) مربی ست گزیده ترین کار عالم که بیشترین خشنودی خدا را به همراه دارد همین تربیت است
و زن و مادر از خدا هر دو ودیعه را گرفته است :
رحیمی و تربیت با این شناخت سخت نیست که بفهمیم جهاد زن ، رشد همین اوصاف الهی ست زن جهادش آن است که سپرده های الهی را حفظ کند ، ارتقاء دهد و برمبنای همان باشد .
و مصداق های آن در برخورد با شوهر و فرزند و خانه و خانواده معلوم و روشن است و آن چیزی هایی که این جهاد را از دستش می رباید و دور می کند هم مجهول نیستند مثلا یک کارتان همین باشد که ببینید اگر بخواهید پیروز میدان این جهاد باشید باید چه بکنید و چه نکنید مرد را هم ودیعه های گرانبهایی از ناحیه خداوند است که درشت ترین آن نقش تامین کنندگی و تکیه گاهی ست .
مردی مرد است که این صفت عظیمش درخشش در رفتار و تفکرش بگیرد
اما اینکه مرد به تکلیفش عمل می کند یا نه ، معارضی برای پرداختن شما به جهادتان نیست .
یعنی محصول جهاد شما کسب رضای خداست نه امضای شوهر.
و نیز هیچ بهانه ای برای دور ماندن از فتح این میدان برای زن قابل قبول نیست ، حتی شوهری که مساوی شر است چون قرار نیست اجرش را شوهر ذلیل و ناتوان و نیازمندی بدهد که خودش غرق در نیاز است
متن بیانات آقای دکتر حمید حبشی
از آنجا که دوران عقد طلیعهی زندگی مشترک است و طرفین سعی دارند که در دل دیگری نفوذ بیشتری داشته باشند، یکی از راهحلها در این مورد هدیه دادن است. در حقیقت فرد با هدیه دادن به نوعی عشق و علاقه خود را به همسرش نشان میدهد. در دین مبین اسلام نیز به این امر بسیار سفارش شده است؛ اما همانطور که عنوان شد گاه با توقعات کاذب و تجملات بیشمار، این هدایا جنبهی وظیفه به خود گرفته است. علاوه بر اینکه در این دوران، زن و مرد هزینههایی برای گرفتن این هدایا می پردازند، خریدهایی که به طور معمول در هنگام عقد انجام میشود مثل خرید آینه و شمعدان، حلقه ازدواج و... نیز هزینههایی را بر دوش زن و مرد قرار میدهد. بنابراین آنها باید توجه داشته باشند که با تفکر صحیح و منطقی این امر را بهگونهای مدیریت کنند تا هم از برکات این رفتار زیبا در زندگی مشترکشان لذت ببرند و هم شرایط اقتصادی خود را در سطح مطلوبی حفظ کنند.
توجه داشته باشید کیفیت برنامهریزی برای هزینهکردن خیلی مهمتر از کمیت آن باشد. بهعنوان مثال، برگزاری مراسم عقد ساده و با مهمانهای خصوصی ممکن است لذت بیشتری را نصیب شما و همسرتان نماید؛ تا اینکه در فلان سالن مجلل شهر با فلان برنامههای اختصاصی و مهمانهای بسیار مراسم عقد را برگزار نمایید که البته تمام این برنامهریزیها باید با توجه به سلیقهی زن و مرد و با توجه به وضعیت اقتصادی و مالی آنها ترتیب داده شود. همچنین در مورد خرید وسایل و ملزوماتی که در ابتدای عقد مرسوم است مثل آینه شمعدان و لباس و... میتوانید با سلیقهی یکدیگر آشنا شوید و تشخیص دهید که همسرتان از چه چیزی بیشتری خوشش میآید. آنچه در هنگام خرید عقد توصیه میشود این است که همیشه دوطرف حد اعتدال را رعایت کنند. بدان معنی که یک خرید آبرومند و معقول را داشته باشند نه آنقدر اجناس کم و ارزان انتخاب کنند و نه دست روی گرانترین جنس فروشگاه بگذارند.
در مورد هدیه دادن هم، این کار شما میتواند به همسرتان نشان دهد که او برای شما ارزشمند است. البته این هدیه حتماً نباید کادویی گرانقیمت باشد بلکه شاخهای گل سرخ یا هدیهای کوچک میتواند خوشحالی همسرتان را تضمین کند.
تکتم عرفانیان
ه نظر میرسد که آنان حرفهای زیادی برای گفتن دارند و علاقهای بیشتر که صدای هم را بشنوند. اگر مدت کوتاهی همدیگر را نبینند، خیلی سریع دلشان برای صدا و چهره هم تنگ میشود. وقتی به هم میرسند، بلافاصله لبخند روی لبهایشان میآید. تکتک لحظات با هم بودنشان پر از شور و اشتیاق و لذت است. جالب اینجا است که آنها هنوز همدیگر را به خوبی نمیشناسند. پس چه چیز باعث میشود که آنها برای با هم بودنشان اینقدر علاقه نشان دهند؟ دلیلش همان نکتهایست که در ابتدا به آن اشاره شد؛ تازه بودن اتفاق مهم ازدواج.
در اینجا این سؤال پیش میآید که حد و مرز رابطه همسران در دوران عقد تا چه اندازه است؟ آیا باید به این خواسته زوجین جوان که دوست دارند مدام کنار هم باشند، جواب مثبت داد؟ در واقع برای جواب دادن به این سؤالها، اول باید موقعیت فرهنگی دختر و پسر و خانوادههایشان را مورد بررسی قرار داد. گاهی آقا داماد وارد خانوادهای میشود که دارای حساسیتهای خاصی هستند. پدر و برادرهای عروس خانم، با اینکه میدانند دختر یا خواهرشان عملاً شریک زندگی آقا داماد شده و نزدیکترین شخص به او است، ولی به شکل غیر ارادی و فطری دچار حساسیت، تعصب و غیرت میشوند. این امر تا حدی طبیعی است. پدر و برادرهای عروس خانم هنوز به حضور آقا داماد عادت نکردهاند. ولی این مشکل دورهای است و مدت زیادی به درازا نمیکشد. اما در همین مدت کوتاه هم بهتر است زوجین جوان، حدود روابطشان را از نظر مدت و موقعیت باهم بودنشان در نزد خانوادهها، کنترل کنند. البته این امر مطلق نیست! ممکن است خانواده عروس خانم از فرهنگ متفاوتی برخوردار باشند که به راحتی بتوانند حضور آقا داماد (که عملا پسر تازهوارد غریبهای است) را در جمع خودشان بپذیرند. در اینجا دختر و پسر میتوانند آزادانهتر با هم رابطه داشته باشند، ولی نه آزادی بدون قید و شرط! خانوادهها، تنها دلیلی نیستند که برای روابط زوجین جوان حد و مرز میسازند. از جنبه دیگری هم میشود به حدود روابط همسران توجه کرد.
دختر و پسر برای بالا بردن کیفیت رابطهشان بهتر است که برای کمیت حضورشان با همدیگر حد و مرز قائل شوند. مسلما آنها هنوز به خوبی همدیگر را نمیشناسند. در صورتی که همسران بخواهند تمام زمانشان را به با هم بودن اختصاص دهند، آنگاه آنها غرق در رابطه شیرین و جذابشان میشوند. نه اینکه این موضوع بد باشد، ولی افراط کردن در مدت و میزان ارتباط، باعث میشود که زن و شوهر از ارزیابی رفتارهای هم غافل شوند. نکتهای که در بالا بردن کیفیت روابط آنها در آینده خیلی تأثیر میگذارد. دختر و پسر باید روابطشان را مدیریت کنند. آنها در زمانی که با هم نیستند، باید رفتارها و خلقیات هم را مورد ارزیابی قرار دهند. با اینکار آنها سریعتر یکدیگر را میشناسند و با این شناخت، بهتر میدانند که چگونه باید نسبت به هم و خانوادههای هم رفتار کنند تا هیچگونه مشکل یا سوءتفاهمی پیش نیاید.
ایجاد رابطه حسی، باعث میشود که دختر و پسر جوان دوست داشته باشند که به شکل بیواسطهای باهم صمیمی باشند. ولی این صمیمیت بیحد و مرز ممکن است برایشان مشکلساز بشود. همانطور که بارها گفتیم، دختر و پسر هنوز خصوصیات روحی و روانی هم را نمیشناسند. و اگر بخواهند به قول خودشان با هم راحت باشند، ممکن است به سبب این صمیمیت بیقید و شرط، رفتارهایی را انجام دهند که اصلا برای طرف مقابل خوشایند نباشد. قائل نشدن حد و مرز باعث میشود که آنها خیلی راحت، همدیگر را نسبت به خودشان برنجانند و ذهنیتهای نادرستی را شکل بدهند. اینگونه است که حریم بین زن و مرد و گاهی بین زوجین جوان و خانوادهها، از بین میرود. اما اگر آنها در رفتارهایشان تدبیر به خرج دهند، باعث افزایش احترام و شأن خودشان میشوند، از طرف دیگر میتوانند با ارزیابی دقیق، طرف مقابلشان را به خوبی بشناسند. درست است که علاقه ما را به سمتی میبرد که بدون هیچ حد و حدودی کنار همسرمان باشیم، بنابراین مدیریت هیجانات عاطفی میتواند به همسران کمک کند تا رفتاری محبتآمیز و در عینحال منطقی داشته باشند.
محسن امیری
دوران عقد به زن و شوهر این فرصت را میدهدکه با اخلاقیات و روحیات یکدیگر آگاه شوند و در مورد مسائل مختلف باهم گفتگو کنند بسیاری از مسائل و حساسیتهای اعتقادی، مذهبی و عاطفی باید در زمان عقد و قبل از شروع زندگی مشترک مورد توجه و شناخت زوجین قراربگیرد. آنها باید بدانند که هرکدام در چه موردی حساسیت دارند و چه کاری همسران را رنجیده میکند یا چه صحبتی او را آزار میدهد یا برعکس چه رفتار و سخنی موجب آرامش خاطر او میشود تا بعد از شروع زندگی نسبت به انجام یا گفتن آن رفتار توجه بیشتری داشته باشند و از بسیاری از دلخوریها و اختلافات جلوگیری کنند.
شناخت پیشینه خانوادگی همسر آینده تا حد زیادی میتواند ما را با اخلاقیات او آشنا کند چون شخصیت هر فرد حاصل تربیت خانوادهای است که در آن رشدکرده است. در هنگام نامزدی و عقد برای این شناخت باید تلاش زیادی صورت بگیرد.
داشتن یک زندگی صددرصد ایدهال غیرممکن است ولی داشتن یک زندگی خوب و موفقیت آمیز ممکن است و یکی از مهمترین راههای رسیدن به آن شناخت یکدیگر و کنار آمدن با آن است.
زوجین اگر در دورانی که هنوز وارد زندگی نشدهاند بدون تعارف در مورد همه چیز با هم صحبت کنند و سعی کنند خصوصیات پایهای و اساسی یکدیگر را بشناسند بعد از ازدواج بسیاری از مشکلاتشان حل میشود. هیچ فردی بی عیب و نقص نیست. ما باید بیاموزیم که در زندگی مشترک چگونه نسبت به هم متعهد باشیم به یکدیگر و نظرات هم احترام بگذاریم، از خودخواهی و خودمحوری بپرهیزیم، اشتباهات خود را بپذیریم و سعی کنیم از تکرار آن خودداری کنیم.
امروزه اکثرزوجین با به وجود آمدن کوچکترین اختلاف آخرین راه یعنی جدایی را انتخاب میکنندو این مسئله نتیجه خودخواهی و عدم توجه به حساسیتها و خواستههای طرف مقابل است.
زن و شوهر با تلاش و آموختن مهارت احترام به یکدیگر و عدم سوءاستفاده ازحساسیتهای هم میتوانند زندگی خوب و بدون تنشی داشته باشند.
شمسی کیانی
بهانهاش گرفتن جزوه استاد است. جزوه دادنها و گرفتنها ادامه پیدا میکند و... بهانهاش برگزاری همایش یا جلسات فرهنگی دانشگاه است. همکاری در این گروهها آدمها را به هم نزدیک و باب آشنایی را باز میکند. حضور همزمان دختران و پسران در دانشگاه بستر آشناییهای قبل از ازدواج را فراهم کرده است، آشناییهایی که قرار است به ازدواج ختم شود. دکتر کیمیایی آشنایی در محیط دانشگاه را بررسی میکند.
سکانس اول
دخترانه :
خواستگار ها می آمدند و می رفتند و جواب او منفی بود...
گفتند: چرا؟
گفت: درس دارم! امتحان دارم! ازدواج کنم، از درس و دانشگاه می افتم!
پسرانه:
هر چه می گفتند بگذار برایت آستینی بالا بزنیم... همه رفته اند و نوبت تو رسیده است!
می گفت: نه! هنوز زود است! جوانم ...می خواهم جوانی کنم و خوش گذرانی ...
گفتند: این کارها بطالت وقت است!
گفت : نه زندگی دانشجوییست! حالی دارد برای خودش...