ه نظر میرسد که آنان حرفهای زیادی برای گفتن دارند و علاقهای بیشتر که صدای هم را بشنوند. اگر مدت کوتاهی همدیگر را نبینند، خیلی سریع دلشان برای صدا و چهره هم تنگ میشود. وقتی به هم میرسند، بلافاصله لبخند روی لبهایشان میآید. تکتک لحظات با هم بودنشان پر از شور و اشتیاق و لذت است. جالب اینجا است که آنها هنوز همدیگر را به خوبی نمیشناسند. پس چه چیز باعث میشود که آنها برای با هم بودنشان اینقدر علاقه نشان دهند؟ دلیلش همان نکتهایست که در ابتدا به آن اشاره شد؛ تازه بودن اتفاق مهم ازدواج.
در اینجا این سؤال پیش میآید که حد و مرز رابطه همسران در دوران عقد تا چه اندازه است؟ آیا باید به این خواسته زوجین جوان که دوست دارند مدام کنار هم باشند، جواب مثبت داد؟ در واقع برای جواب دادن به این سؤالها، اول باید موقعیت فرهنگی دختر و پسر و خانوادههایشان را مورد بررسی قرار داد. گاهی آقا داماد وارد خانوادهای میشود که دارای حساسیتهای خاصی هستند. پدر و برادرهای عروس خانم، با اینکه میدانند دختر یا خواهرشان عملاً شریک زندگی آقا داماد شده و نزدیکترین شخص به او است، ولی به شکل غیر ارادی و فطری دچار حساسیت، تعصب و غیرت میشوند. این امر تا حدی طبیعی است. پدر و برادرهای عروس خانم هنوز به حضور آقا داماد عادت نکردهاند. ولی این مشکل دورهای است و مدت زیادی به درازا نمیکشد. اما در همین مدت کوتاه هم بهتر است زوجین جوان، حدود روابطشان را از نظر مدت و موقعیت باهم بودنشان در نزد خانوادهها، کنترل کنند. البته این امر مطلق نیست! ممکن است خانواده عروس خانم از فرهنگ متفاوتی برخوردار باشند که به راحتی بتوانند حضور آقا داماد (که عملا پسر تازهوارد غریبهای است) را در جمع خودشان بپذیرند. در اینجا دختر و پسر میتوانند آزادانهتر با هم رابطه داشته باشند، ولی نه آزادی بدون قید و شرط! خانوادهها، تنها دلیلی نیستند که برای روابط زوجین جوان حد و مرز میسازند. از جنبه دیگری هم میشود به حدود روابط همسران توجه کرد.
دختر و پسر برای بالا بردن کیفیت رابطهشان بهتر است که برای کمیت حضورشان با همدیگر حد و مرز قائل شوند. مسلما آنها هنوز به خوبی همدیگر را نمیشناسند. در صورتی که همسران بخواهند تمام زمانشان را به با هم بودن اختصاص دهند، آنگاه آنها غرق در رابطه شیرین و جذابشان میشوند. نه اینکه این موضوع بد باشد، ولی افراط کردن در مدت و میزان ارتباط، باعث میشود که زن و شوهر از ارزیابی رفتارهای هم غافل شوند. نکتهای که در بالا بردن کیفیت روابط آنها در آینده خیلی تأثیر میگذارد. دختر و پسر باید روابطشان را مدیریت کنند. آنها در زمانی که با هم نیستند، باید رفتارها و خلقیات هم را مورد ارزیابی قرار دهند. با اینکار آنها سریعتر یکدیگر را میشناسند و با این شناخت، بهتر میدانند که چگونه باید نسبت به هم و خانوادههای هم رفتار کنند تا هیچگونه مشکل یا سوءتفاهمی پیش نیاید.
ایجاد رابطه حسی، باعث میشود که دختر و پسر جوان دوست داشته باشند که به شکل بیواسطهای باهم صمیمی باشند. ولی این صمیمیت بیحد و مرز ممکن است برایشان مشکلساز بشود. همانطور که بارها گفتیم، دختر و پسر هنوز خصوصیات روحی و روانی هم را نمیشناسند. و اگر بخواهند به قول خودشان با هم راحت باشند، ممکن است به سبب این صمیمیت بیقید و شرط، رفتارهایی را انجام دهند که اصلا برای طرف مقابل خوشایند نباشد. قائل نشدن حد و مرز باعث میشود که آنها خیلی راحت، همدیگر را نسبت به خودشان برنجانند و ذهنیتهای نادرستی را شکل بدهند. اینگونه است که حریم بین زن و مرد و گاهی بین زوجین جوان و خانوادهها، از بین میرود. اما اگر آنها در رفتارهایشان تدبیر به خرج دهند، باعث افزایش احترام و شأن خودشان میشوند، از طرف دیگر میتوانند با ارزیابی دقیق، طرف مقابلشان را به خوبی بشناسند. درست است که علاقه ما را به سمتی میبرد که بدون هیچ حد و حدودی کنار همسرمان باشیم، بنابراین مدیریت هیجانات عاطفی میتواند به همسران کمک کند تا رفتاری محبتآمیز و در عینحال منطقی داشته باشند.
محسن امیری