شرایط اقتصادی جهان این روزها بهگونهای است که بسیاری از ما نگرانی اقتصادی را تجربه میکنیم.
اگر میخواهید صرفهجویی کنید و در پیاش پساندازی ودر نتیجه دغدغههای مالی کمتری داشته باشید:
• بهجای اینکه همه حسابوکتابها را در ذهنتان انجام دهید و مرتب از خودتان بپرسید چقدر خرج کردهام و حالا چقدر پول دارم و ... لیستی تهیه کنید و همه هزینهها را یادداشت کنید. بدین ترتیب هم بر مخارج ماهانه کنترل بیشتری خواهید داشت و هم انگیزهای برای صرفهجویی و خودداری از مخارج غیرضروری پیدا خواهید کرد.
• وقتی احساساتی هستید، مثلاً دلتان گرفته یا از چیزی خوشحال هستید، به خرید نروید چون احتمال اینکه ولخرجی کنید و چیزهایی را بخرید که به آنها نیازی ندارید زیاد است. خیلی اوقات برای اینکه از احساسات منفی فرار کنیم و ذهنمان را از چیزهای ناراحتکننده منحرف کنیم، چیزهایی را میخریم که برای لحظاتی شادمان میکنند. مثلاً ممکن است فقط بهمنظور خرید یک پیراهن به فروشگاه رفته باشیم ولی با یک شلوار، یک کت و چند جفت جوراب و چیزهای دیگر به خانه برگردیم. اگرچه خرید چنین چیزهایی برای لحظاتی ما را شاد میکنند، اما این شادی بهزودی از بین میرود و آنوقت ما میمانیم و چند وسیله غیرضروری و یک حساب خالی!
• همین مطلب در مورد مواقعی که بسیار گرسنه هستید و به فروشگاه میروید صادق است. ممکن است گرسنگی به شما فشار بیاورد و بهمحض دیدن هر یک از محصولات داخل مغازه فکر خریدنش به سرتان بزند!
• بهجای اینکه بعد از یک روز کاری برای رهایی از خستگی و دغدغههای کاری به یک رستوران فست فود بروید به فعالیتهای دیگری بپردازید که هم خوشحالتان میکنند و هم پرخرج نیستند. به همراه اعضای خانواده یا دوستان به فعالیتهای سرگرمکننده یا فعالیتهای فردی مثل باغبانی یا نقاشی بپردازید. معمولاً وقتی بیحوصله، احساساتی یا تنها هستیم بیشتر خرج میکنیم، بنابراین سعی کنید به روشهای موردعلاقه خود وقتتان را پرکنید.
• بعضیها فکر میکنند چون درآمدشان زیاد نیست نمیتوانند پسانداز کنند ولی این مثل آن میماند که بگوییم چون همه روز بیکار نیستیم نباید یک ساعت را به ورزش اختصاص دهیم. کارشناسان معتقدند که بهترین راه برای تقویت حساب بانکی این است که کمکم پسانداز کنیم ولی این کار را همیشه ادامه بدهیم. بهجای اینکه ناگهان قسمت بزرگی از حقوق ماهیانهتان را بهحساب پساندازتان واریز کنید و مبلغ کمی را برای روزهای باقیمانده ماه نگهدارید، هر بار مبلغ کوچکی را پسانداز کنید. خواهید دید بدون اینکه خودتان متوجه شوید پساندازتان هرماه بیشتر خواهد شد. هرچه بیشتر شاهد بیشتر شدن موجودی حسابتان باشید، انگیزه بیشتری برای پسانداز کردن پیدا خواهید کرد.
• بهتر است هرازگاهی هزینهای را به فعالیتهای تفریحی اختصاص دهید. اگر تفریح کافی نداشته باشید ممکن است ناگهان از شرایط خسته و دچار افراط شوید و کل پساندازتان را یک شبه خرج کنید. دوست دارید تلویزیون جدیدی برای اتاق نشیمن بخرید؟ دوست دارید به یک مسافرت بروید؟ پس از همینالان شروع کنید و پولتان را پسانداز کنید.
• وبلاگهایی با موضوعات پول و درآمد و سرمایهگذاری بهتازگی طرفداران زیادی پیداکرده و میتوانند الهامبخش بسیاری از افراد باشند. همچنین سرک کشیدن به زندگی دیگران و خبردار شدن از مخارج آنها میتواند جالب باشد. حتی اگر شجاعت کافی را داشته باشید میتوانید وبلاگ خودتان را داشته باشید و توصیههای خود را به اشتراک بگذارید. با این کار نهتنها باکسانی که در زمینههای اقتصادی با شما همفکر هستند ارتباط برقرار میکنید، بلکه نوعی انگیزه و احساس غرور را در شما ایجاد خواهند کرد.
• اگر واقعاً احساس میکنید که تحتفشار هستید خیلی راحت و بدون خجالت از دیگران کمک بخواهید. به یک کارشناس امور مالی مراجعه کنید و شرایطتان را با او در میان بگذارید. این افراد تجربه رویارویی با مشکلی شبیه به مشکل شما را دارند و با ارائه برنامهای واقعبینانه به حل مشکل مالی شما کمک خواهند.
اگر مردی داد و بیداد کرد ... زنش رو کتک هم زد ؛
معنیش این نیست که زنش رو دوست نداره ...
اگه این چهار مورد رو داشت ، این نشون دهنده ی بی علاقگی مرد به زنشه :
1- به توسعه ی زندگی نمیپردازه یا حتی فکر نمیکنه
مثلا داری دعوا میکنی اون فکر اجاره منزل جدیده !
این یعنی دوستت داره و میخواد باهات زندگی کنه ...
2- به امورات زندگی بی اعتناست !
( البته ) یه وقت فرصتش را ندارد ؛ قادر نیست
(اما منظور وقتی است که ) امکانات هست اما اعتنا نمیکند !
مثلا : کولر رو نمیخوای درست کنی ؟.......میگه : ها ... چیه ... خودتو باد بزن !
یا این شیر آب داره چکه میکنه .... به تو چه ؟...خراب شد خودم باید پولشو بدم دیگه ..
3- از پذیرائی زن استقبال نمیکنه ...
( با عصبانیت و اینکه نباید به من برسی ! ) : تو اینو اتو زدی ؟...چرا از آدم سوال نمیکنی ؟
اتاقش رو جمع میکنه خانوم ......آقا میگه به اتاق من کاری نداشته باش !
4- از بدن زن فراری است ....
بر خلاف تصور زنها که فکر میکنن مرد فقط جسم زن رو میخواد و روان براش مهم نیست ؛
وقتی مردی به آغوش زنش میره یعنی او رو دوست داره
اگر مردی زنش رو دوست نداشته باشه ؛ هرچی زن تقلا کنه نمیتونه او رو دعوت کنه ....
نکته مهم : در ضمن این چهار تا علامت باید باهم باشه تا ثابت بشه .
مثلا آقایی سرش خیلی شلوغه
ممکنه حواسش به استقبال زن نباشه
یا بیماری داره نتونه به جسم زن برسه ...
دکترحمید حبشی
سوال : میگن مردا برخلاف زنها زود از همسرشون سرد میشن..مثلا چند بار زن اشتباهی کنه مرد دیگه علاقه ش کم میشه .؟!!.یا به انتخاب خودش شک میکنه و حتی در مورد ظاهر هم بعد یه مدتی اکثر مردها سرد میشن و دیگه براشون تکراری میشه ...مردا توقع دارن زنشون همیشه مهربان خوش اخلاق ، با نشاط و زیبا بمونه ...و از این نظر پرتوقع هم هستند ...نمیگم همه شون ولی اکثرمردا اینجوریند...خب ما زن ها با این خصوصیت چکار کنیم؟...آیا باید همه ی هم و غم خودمون رو بزاریم رو اینکه برا شوهرامون همیشه جذاب و خواستنی و عالی و بی نقص باشیم ؟ و اگه گهگاهی اشتباه کردیم بترسیم از اینکه همسرمون دیگه ما رو دوست نداره ؟....
پاسخ آقای دکتر حمید حبشی :
آن می گویند ها که البته غلط های زیادی دارد
و ارزش تشخیصی ندارند اما اینکه آیا مرد ممکن است اینطوری بشود ؟
پاسخ مثبت است و این پاسخ مثبت به چند عامل عمده مربوط می شود :
1 - یکی اینکه زن ها بعد از شروع زندگی ،
احساس ارزش و اقتدار و شکوه مرد را با ترجمه های غلط از مرد و زندگی تباه می کنند
و این تباهی منجر به تغییر نگرش و رفتار مرد نسبت به همسرش می شود
2 - دوم اینکه هرقدر مرد از رشد لازم در سنین نوجوانی دور مانده باشد
در سنین بزرگسالی دجار انحرافات و تنوع خواهی ها و سستی ها و بی تعهدی ها می شود .
سن نوجوانی سن اساسی و حیاتی چگونه شدن فرد است
3 - زن با تبدیل انتظارات رشد و کمالش به انتظارات مادی
و مقایسه و رقابت در امکانات زندگی اش با دیگران ،
در منش رفتاری مرد انحراف ایجاد می کند
4 - مسئله دیگر زندگی های پردردسر و ناآرام است که از تنش و درگیری زیادی برخوردار است
و این زندگی ها میل بقا و مدیریت از سر ذوق و شوق را در مرد کم می کند
آدم اول که نگاه میکند همه اش حسن است ،
بعد که وارد میشود اخلاقیاتی هست ؛ نقائص و کمبودهایی هست ؛
ضعف هایی وجود دارد که بتدریج در یکدیگر کشف میکنند ؛
اینها نباید موجب سردی بشود ؛
باید با این کمبودها ساخت ؛
(سازگاری یعنی این)
چون بالاخره مرد ایده آل بی عیب
و زن ایده آل بی عیب
در هیچ کجای عالم پیدا نمیشود .
کتاب مطلع عشق ص 108 - خطبه عقد
امام خامنه ای (مدظله) - 24 فروردین 1378
چهار رفتاری که اقتدار مرد را میشکند :
عموما خانومها رفتار درستی با اقتدار مرد ندارند ؛
یه رفتارهایی هستند که اقتدار مرد رو میشکنند ،
اگه این اقتدار بشکنه
دیگه اون خونواده
خونواده ی خوبی نمیشه !
اقتدار مرد در واقع ستون یک خانواده ست که اگه بشکنه خانواده بهم میریزه
دیگه تربیت فرزند غیر ممکن میشه ؛
هم مرد داغون میشه ...
امکان رشد رو ازش گرفتیم ؛
و هم زن بهم میریزه
چون مرد دیگه نمیتونه به او ابراز محبت کنه
یا حتی دوستش داشته باشه
از آن جایی که با پیوند دو فرد، اهداف مشترک و تصمیمگیریهای مؤثر از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود لازم است که زوجین جوان از تجارب خانوادهها در تصمیمهای مهم زندگی استفاده نمایند. تجربههایی که راههای خطای آن پیموده شده و مسیر را برای ادامهی زندگی آسان مینماید، بهترین هدیهای است که پدر و مادر و تمام اعضاء خانواده در اختیار جوانان میگذارند.
تصمیم گیری در دورانی حساس
تجربه، نه دخالت است نه اجبار. تجربه راهکاری آزموده شده است که رایگان در اختیار همسران جوان قرار میگیرد. تصمیمگیری برای مسائلی که در موقعیتهای مختلف زندگی و از زمان شروع دوران عقد به صورت مشترک و با همراهی زوجین باید انجام شود گاهی آن قدر حساس و با اهمیت است که حمایت خانواده هر دو طرف را میطلبد. زمانی که هر دو خانواده به توافق کلی در زمینههای مختلف از قبیل: مسائل مالی، خرید جهیزیه، رفت و آمد و هزینهی جشنها و... رسیده باشند و زوجین را در رفع مشکلات یاری رسانند، دغدغههای آنها را کاهش داده و بستری آرام را در دوران عقد برایشان فراهم مینمایند.
حال آنکه کمترین اختلاف نظر و سلیقهای که میان خانوادهها وجود داشته باشد نه تنها مشکلی را حل نخواهد نمود بلکه مشکلات را دو چندان مینماید. جوان از یک طرف نگران مسألهای است که روزهای خوش دوران عقد را تحت الشعاع قرار داده و از طرف دیگر نگران خانوادهی خود و همسرش است که با اختلافات سلیقهای در تصمیمگیری، کشمکشهایی را به وجود میآورند. زوج جوان در میان طنابکشی خانوادهها ترجیح میدهد از میدان رقابت و لجبازی آنها دور شده و به فکر راه چاره باشد.
پیچ و خم یک تصمیم درست
مدیریت مسائلی که خانوادهها نسبت به آن اختلافنظر دارند با هماهنگی زوجین امکان پذیر است. پنهان نمودن مسأله از یکی از دو خانواده موجب رنجش و کدورت میشود. در تصمیمگیریها میتوان از مراحل زیر استفاده نمود:
1- روشن بودن مسأله، زوج جوان و هر دو خانواده باید آگاهی کامل را نسبت به موضوع داشته باشند. پنهانکاری و طفره رفتن در حل مسأله، موجب هدردادن زمان و هزینه میشود و مهمتر اینکه، اختلافات و تنشهای بعدی را در پی دارد.
2- شناخت راه حل، در بیان یک مسأله چندین راه حل فرض میشود. بنابراین از نظر و ایدهی افراد با تجربهی خانواده باید بهترین بهره را برد و تصمیمی مورد توافق را اتخاذ نمود.
3- مشخص بودن اولویتها، مسائلی که در دوران عقد برای زوج جوان پیش میآید و راهحلهایی که توسط خانوادهها ارائه میشود باید اولویت بندی شده و تمامی جوانب در نظر گرفته شود.
4- ثبات اولویت، ارجحیت راه حل مسأله رعایت شود. رها نمودن یک راه حل در بین راه، موجب صرف انرژی، زمان و هزینه بیشتری میگردد و سردرگمی زوج جوان در حل مسأله را دو چندان مینماید.
5- نداشتن محدودیت زمانی یا هزینه، با توجه به رعایت مسائل مالی و در نظر گرفتن مدت زمان دوران عقد، مسائل و راهحلها در محدودهی زمانی مشخصی بررسی و اجرا شود.
با ذکر موارد فوق میتوان به عنوان نمونه برگزاری مراسم جشن عروسی را مسألهای ذکر کرد که برای زوجین و خانوادهها قابل اهمیت است. میزان هزینه، تعداد مهمانان، مکان جشن، نوع پذیرایی و... هر یک به تنهایی اختلاف نظرهایی را به دنبال دارد که خانوادهها میتوانند با مدیریتی صحیح مانع از بروز استرس و فشار روحی برای زوج جوان و تنشها و اختلافات آتی برای خانوادهها که بر زندگی مشترک زوجین تأثیرگذار است، شوند.
مریم ظریف
از آنجا که دوران عقد طلیعهی زندگی مشترک است و طرفین سعی دارند که در دل دیگری نفوذ بیشتری داشته باشند، یکی از راهحلها در این مورد هدیه دادن است. در حقیقت فرد با هدیه دادن به نوعی عشق و علاقه خود را به همسرش نشان میدهد. در دین مبین اسلام نیز به این امر بسیار سفارش شده است؛ اما همانطور که عنوان شد گاه با توقعات کاذب و تجملات بیشمار، این هدایا جنبهی وظیفه به خود گرفته است. علاوه بر اینکه در این دوران، زن و مرد هزینههایی برای گرفتن این هدایا می پردازند، خریدهایی که به طور معمول در هنگام عقد انجام میشود مثل خرید آینه و شمعدان، حلقه ازدواج و... نیز هزینههایی را بر دوش زن و مرد قرار میدهد. بنابراین آنها باید توجه داشته باشند که با تفکر صحیح و منطقی این امر را بهگونهای مدیریت کنند تا هم از برکات این رفتار زیبا در زندگی مشترکشان لذت ببرند و هم شرایط اقتصادی خود را در سطح مطلوبی حفظ کنند.
توجه داشته باشید کیفیت برنامهریزی برای هزینهکردن خیلی مهمتر از کمیت آن باشد. بهعنوان مثال، برگزاری مراسم عقد ساده و با مهمانهای خصوصی ممکن است لذت بیشتری را نصیب شما و همسرتان نماید؛ تا اینکه در فلان سالن مجلل شهر با فلان برنامههای اختصاصی و مهمانهای بسیار مراسم عقد را برگزار نمایید که البته تمام این برنامهریزیها باید با توجه به سلیقهی زن و مرد و با توجه به وضعیت اقتصادی و مالی آنها ترتیب داده شود. همچنین در مورد خرید وسایل و ملزوماتی که در ابتدای عقد مرسوم است مثل آینه شمعدان و لباس و... میتوانید با سلیقهی یکدیگر آشنا شوید و تشخیص دهید که همسرتان از چه چیزی بیشتری خوشش میآید. آنچه در هنگام خرید عقد توصیه میشود این است که همیشه دوطرف حد اعتدال را رعایت کنند. بدان معنی که یک خرید آبرومند و معقول را داشته باشند نه آنقدر اجناس کم و ارزان انتخاب کنند و نه دست روی گرانترین جنس فروشگاه بگذارند.
در مورد هدیه دادن هم، این کار شما میتواند به همسرتان نشان دهد که او برای شما ارزشمند است. البته این هدیه حتماً نباید کادویی گرانقیمت باشد بلکه شاخهای گل سرخ یا هدیهای کوچک میتواند خوشحالی همسرتان را تضمین کند.
تکتم عرفانیان
ه نظر میرسد که آنان حرفهای زیادی برای گفتن دارند و علاقهای بیشتر که صدای هم را بشنوند. اگر مدت کوتاهی همدیگر را نبینند، خیلی سریع دلشان برای صدا و چهره هم تنگ میشود. وقتی به هم میرسند، بلافاصله لبخند روی لبهایشان میآید. تکتک لحظات با هم بودنشان پر از شور و اشتیاق و لذت است. جالب اینجا است که آنها هنوز همدیگر را به خوبی نمیشناسند. پس چه چیز باعث میشود که آنها برای با هم بودنشان اینقدر علاقه نشان دهند؟ دلیلش همان نکتهایست که در ابتدا به آن اشاره شد؛ تازه بودن اتفاق مهم ازدواج.
در اینجا این سؤال پیش میآید که حد و مرز رابطه همسران در دوران عقد تا چه اندازه است؟ آیا باید به این خواسته زوجین جوان که دوست دارند مدام کنار هم باشند، جواب مثبت داد؟ در واقع برای جواب دادن به این سؤالها، اول باید موقعیت فرهنگی دختر و پسر و خانوادههایشان را مورد بررسی قرار داد. گاهی آقا داماد وارد خانوادهای میشود که دارای حساسیتهای خاصی هستند. پدر و برادرهای عروس خانم، با اینکه میدانند دختر یا خواهرشان عملاً شریک زندگی آقا داماد شده و نزدیکترین شخص به او است، ولی به شکل غیر ارادی و فطری دچار حساسیت، تعصب و غیرت میشوند. این امر تا حدی طبیعی است. پدر و برادرهای عروس خانم هنوز به حضور آقا داماد عادت نکردهاند. ولی این مشکل دورهای است و مدت زیادی به درازا نمیکشد. اما در همین مدت کوتاه هم بهتر است زوجین جوان، حدود روابطشان را از نظر مدت و موقعیت باهم بودنشان در نزد خانوادهها، کنترل کنند. البته این امر مطلق نیست! ممکن است خانواده عروس خانم از فرهنگ متفاوتی برخوردار باشند که به راحتی بتوانند حضور آقا داماد (که عملا پسر تازهوارد غریبهای است) را در جمع خودشان بپذیرند. در اینجا دختر و پسر میتوانند آزادانهتر با هم رابطه داشته باشند، ولی نه آزادی بدون قید و شرط! خانوادهها، تنها دلیلی نیستند که برای روابط زوجین جوان حد و مرز میسازند. از جنبه دیگری هم میشود به حدود روابط همسران توجه کرد.
دختر و پسر برای بالا بردن کیفیت رابطهشان بهتر است که برای کمیت حضورشان با همدیگر حد و مرز قائل شوند. مسلما آنها هنوز به خوبی همدیگر را نمیشناسند. در صورتی که همسران بخواهند تمام زمانشان را به با هم بودن اختصاص دهند، آنگاه آنها غرق در رابطه شیرین و جذابشان میشوند. نه اینکه این موضوع بد باشد، ولی افراط کردن در مدت و میزان ارتباط، باعث میشود که زن و شوهر از ارزیابی رفتارهای هم غافل شوند. نکتهای که در بالا بردن کیفیت روابط آنها در آینده خیلی تأثیر میگذارد. دختر و پسر باید روابطشان را مدیریت کنند. آنها در زمانی که با هم نیستند، باید رفتارها و خلقیات هم را مورد ارزیابی قرار دهند. با اینکار آنها سریعتر یکدیگر را میشناسند و با این شناخت، بهتر میدانند که چگونه باید نسبت به هم و خانوادههای هم رفتار کنند تا هیچگونه مشکل یا سوءتفاهمی پیش نیاید.
ایجاد رابطه حسی، باعث میشود که دختر و پسر جوان دوست داشته باشند که به شکل بیواسطهای باهم صمیمی باشند. ولی این صمیمیت بیحد و مرز ممکن است برایشان مشکلساز بشود. همانطور که بارها گفتیم، دختر و پسر هنوز خصوصیات روحی و روانی هم را نمیشناسند. و اگر بخواهند به قول خودشان با هم راحت باشند، ممکن است به سبب این صمیمیت بیقید و شرط، رفتارهایی را انجام دهند که اصلا برای طرف مقابل خوشایند نباشد. قائل نشدن حد و مرز باعث میشود که آنها خیلی راحت، همدیگر را نسبت به خودشان برنجانند و ذهنیتهای نادرستی را شکل بدهند. اینگونه است که حریم بین زن و مرد و گاهی بین زوجین جوان و خانوادهها، از بین میرود. اما اگر آنها در رفتارهایشان تدبیر به خرج دهند، باعث افزایش احترام و شأن خودشان میشوند، از طرف دیگر میتوانند با ارزیابی دقیق، طرف مقابلشان را به خوبی بشناسند. درست است که علاقه ما را به سمتی میبرد که بدون هیچ حد و حدودی کنار همسرمان باشیم، بنابراین مدیریت هیجانات عاطفی میتواند به همسران کمک کند تا رفتاری محبتآمیز و در عینحال منطقی داشته باشند.
محسن امیری
هر فرد تحتتاثیر فرهنگ خانواده خود قرار دارد و وقتی این فرهنگها منطبق نباشد تعارض آغاز میشود. هر کدام از زوجین برای غلبه هنجار فرهنگی خود تلاش میکند و به دلیل ارتباطات توام زوجین با همدیگر از یکسو و با خانوادههای خود از سوی دیگر، انعطاف زوجین کم میشود. در این دوران خانوادهها مستقیم یا غیرمستقیم برای غلبه هنجار فرهنگی خود در خانواده تازه شکل گرفته تلاش میکنند. در بسیاری اوقات حتی تشویق و توصیههای مستقیم در انعطافناپذیری فرزند خود ارائه میدهند و اضافه میکنند اگر این هنجار در این مرحله غلبه نکند دیگر فرصتی برای ظهور ندارد. در هر خانوادهای سالها طول کشیده است تا طی چند نسل هنجاری شکل گرفته و پذیرفته شده است اما انتظار این است که فردی که تازه با این خانواده وصلت کرده طی چند ماه فرهنگ و هنجار خود را رها کرده و هنجار جدید را بپذیرد. همچنین از فرزند خود انتظار دارند هنجاری را که هنوز به آن عادت نکرده است، حمایت کند و با تمام قوا و با تعصبات نسلی و قومی نگذارد که این هنجار از دست برود. اما حمایت خانوادهها از فرهنگ خانوادگی میتواند آغاز تعارضی مخرب در زندگی زوج جوان باشد. این مشکل در دوران عقد در اوج قرار دارد زیرا زوج جوان هنوز در وابستگی و تعلق خانوادههای خود قرار دارند. به نظر میرسد مهمترین مانع تفاهم در این دوران تفاوتهای فرهنگی و دخالت خانوادهها در غلبه هنجار فرهنگی است.
در صورتی که زوج جوان با این مرحله و تعارض طبیعی آن آشنا باشند، میتوانند کمتر تحت تاثیر تعارضات قومی و نسلهای قبل قرار گیرند. زوج جوان باید بدانند که مقدسترین نهاد مستقل اجتماعی را تشکیل دادهاند و میتوانند برای قرار دادن هنجارهای متناسب با خودشان در این محیط برنامهریزی کنند. بهتر است در این دوران نگاههای قومی و قبیلهای را کنار گذاشته و با گفتوگو سعی در یافتن هنجارهایی کنند که با آرمانهای مشترک آنها سازگاری بیشتری دارد. همچنین با مراودات و محبتهای خود در حضور جمع به خانوادهها اعلام کنند که نهاد مستقل و محکمی تشکیل دادهاند و خود میتوانند در این فضا هنجار و فرهنگ مورد نظر خود را ایجاد کنند. همچنین نگرانیهای خانوادهها را نسبت به فنا شدن فرد در فرهنگ غیر از خانواده برطرف کنند.
زوج جوان باید بدانند که هر فرد با دیگری تفاوت دارد و همنشینی این افراد با هم نیز نهادهای متفاوتی به وجود میآورد. لذا باید بدانند کلیشه واحدی بهعنوان بهترین هنجار برای خانواده آنها وجود ندارد و در نهایت این زوج جوان هستند که باید به تدریج هنجارهای مورد پذیرش خودشان را تدوین و بهینهسازی کنند و همچنین باید بدانند برای تثبیت یک هنجار گاه سالها زمان لازم است و تا تثبیت هنجار مطلوب نیاز به تلاش وجود دارد. زوج جوان باید بدانند که تغییر همسری که سالها با یک هنجار بزرگ شده و با آن زندگی کرده نیاز به فرایندی تدریجی و طولانی دارد و انتظار نداشته باشند که این تغییر یکباره و ناگهانی صورت پذیرد. زیرا نداشتن آگاهی از تدریجی بودن و طولانی بودن فرایند تغییر فرهنگی منجر به بروز رفتارهای نامناسب و اعمال فشار برای تغییر میشود و گاه این فشارها و تعارضات تمام بنای خانواده را به لرزه میاندازد. همچنین خانوادهها بایستی به زوج جوان فرصت دهند تا هنجارهای مطلوب خود را از بین هنجارهای دو خانواده انتخاب کنند و بدانند که نگاه متعصبانه و اصرار بر پذیرش هنجار قومی و فرهنگ خانوادگی میتواند به تعارضی مخرب منجر شود و گاه بقای یک خانواده را مورد تهدید قرار دهد.
ناهید هاشمیان