همسر شهید معلم یوسف براهنیفر: عکس را پس داد تا تحتتاثیر قرار نگیرد!
سفر آخر هنگام خداحافظی عکس فرزندمان الهام را از جیبش بیرون آورد و تحویل داد بدون هیچ حرف و سخنی! با تعجب نظارهگر رفتارش بودم. به الهام علاقه عجیبی داشت و عکسش همیشه همراهش بود. در اعزامهای قبلی از لذت نگاه کردن به عکس فرزندمان بارها حرف زده بود. در آخرین نامهاش راز این کارش را آشکار نمود: «من عکس را به این خاطر به شما دادم تا تحتتاثیر قرار نگیرم. تا مرا از جبهه باز ندارد. میخواهم راهم را بروم.»
قسمتی از وصیت شهید خطاب به همسرش:
«همسر و نور چشمم اگر چه من نتوانستم به وظیفه مهمی که داشتم عمل کنم که انشاالله خواهید بخشید، و انشاالله در روز قیامت شما و خانواده محترم و دوستان و برادران را شفاعت خواهم نمود. اگر چه گفتن شفاعت کردن خیلی جرئت میخواهد که خاصه اولیاالله است و امیدوارم که خداوند مرا در رکاب مهدی (عج) پیروز بدارد و بتوانم به درجه شهادت که بهترین مرگ و آرزوی دیرینه ام بود نائل آیم.
هرکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
و اما ای همسرم! از شما خواهش میکنم که تا حد امکان حالت معنوی و دعاها و زیارت عاشورا و نماز شب را بخوانی و امام را دعا کنی. فرزندت را خوب بزرگ کنی و به او بفهمانی پدرش در جبهه شهید شد و به او بگویی خواست به خاطر حفظ صیانت اسلام و آبرو و شرف قرآن و تکلیف شرعی که بر گردنش بود به جبهه برود. به الهام بگو درسش را بخواند و به او روح شجاعت و زینبواری یاد بده و اگر دوستانش از او پرسیدند بگوید با شهامت که پدرم در راه احقاق کلمه لا اله الا الله شهید شد.»
دلبریان
فرآوری شده از: کتاب بالابلندان