سکانس اول
دخترانه :
خواستگار ها می آمدند و می رفتند و جواب او منفی بود...
گفتند: چرا؟
گفت: درس دارم! امتحان دارم! ازدواج کنم، از درس و دانشگاه می افتم!
پسرانه:
هر چه می گفتند بگذار برایت آستینی بالا بزنیم... همه رفته اند و نوبت تو رسیده است!
می گفت: نه! هنوز زود است! جوانم ...می خواهم جوانی کنم و خوش گذرانی ...
گفتند: این کارها بطالت وقت است!
گفت : نه زندگی دانشجوییست! حالی دارد برای خودش...