اسمش رویش است، یعنی همین طور اتفاقی و یکهو، یعنی توی خیابان با یک نفر آشنا شوی. بعد به این نتیجه برسی که این فرد همان همسر رویاهایت است! توی خیابان که میگویم مثل ایستادن در صف نانوایی، ایستادن در ایستگاه مترو، دم در کتابفروشی یا حتی در حین عبور از چراغ قرمز! بالاخره آشنایی خیابانی ممکن است در موقعیتهای مختلف باشد که آن وقت آدم با یک نظر عاشق شود! خانم دروگر کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور خانواده وجوه منفی این روش را بیان میکنند
مخالفم
• به خاطر نداشتن اطلاعات اولیه از منبع موثق و انتخاب بر اساس ملاکهای ظاهری احتمال فریب و نیرنگ زیاد است.
• فرد به راحتی نمیتواند به آگاهیهایی که درباره فرد مقابلش به دست آورده اعتماد کند.
• ایجاد دلبستگیهای احتمالی قبل از هر نوع شناخت عقلانی و منطقی، تصمیمگیری فرد را تحتالشعاع قرار میدهد.
اون قدیما...
یک کاروان ده نفره شامل مامان، خاله و خواهر و ... چادر سرشان میکردند، به قول خودشان کفش آهنی می پوشیدند و میرفتند سراغ دخترهایی که از بچگی برای پسرشان زیر سرگذاشته بودند . اول مادر و سایر خانم های فامیل از مادر دختر اجازه می گرفتند و جلسه اول اصلا دختر دیده نمی شد ( آفتاب مهتاب ندیده و سنگین ) . جلسه دوم دوباره همان خانم ها می رفتند و این بار شرط تشکیل جلسه، اجازه ی حاج آقا ( همان پدر دختر) بود و تفاوتش هم حضور دختر خانم در جلسه . پدر دختر با توجه به شناختی که از خانواده پسر داشتند اجازه تشکیل جلسه دوم را صادر می کردند . ناگفته نماند که در این میان نقش یک حاج خانم ثالث که نه مادر عروس بود و نه مادر داماد اصلا قابل چشم پوشی نیست . شخص مورد نظر با جایگاه حقوقی " واسطه ی امر خیر" در نقش های پیک، تلفن و مشاور ظاهر می شد . به هر حال بعد از چند جلسه رفت و آمد و یکی دوبار جواب منفی شنیدن با اجازه حاج آقای شماره یک ( پدر پسر ) و حاج آقای شماره دو ( پدر دختر ) به مبارکی و میمنت دو گل نوشکفته به نام هم می شدند. بعد هم مراسم عقد و حضور عاقد و سفره عقد و با اجازه بزرگترها بله . معمولا در این نوع آشنایی و ازدواج، نقش خانواده و بزرگترها آنقدر پررنگ بود که نقش عروس و داماد اصلا به چشم نمی آمد . یعنی همان مثالی که شاید خیلی ها از پدر بزرگ و مادربزرگ هایشان شنیده اند، اینکه بعد از خواندن خطبه عقد تازه عروس و داماد یکدیگر را دیده اند...
اما حالا...
انعطافپذیر بودن فرد برای شرایط جدید و تطبیق با او بسیار مؤثر است. فرد ساختار خانوادگی جدیدی به دست میآورد و بستگان همسرش به او نزدیک میشوند. این افراد فرهنگ و هنجارهای متفاوتی دارند و فرد به طور یقین در محیط جدیدی که ممکن است در برخی موارد برایش توجیه نشده باشد، قرار میگیرد. در صورتی که انعطافناپذیر باشد و بخواهد تمام هنجارها و فرهنگ خود را فقط موجه بداند و تحمل کند، در این محیط جدید پذیرفته نمیشود و عدم پذیرش به ایجاد دشواریهای دیگر و دوری بیشتر منجر میشود. این دوری به پذیرش کمتر منجر شده و کار به جایی میرسد که امکان تطبیق با محیط جدید از بین میرود. در چنین شرایطی همسرش تحت فشار شدیدی قرار میگیرد. در صورتی که او نیز انعطافناپذیر باشد و این شرایط جدید را تحمل نکند، ممکن است شکاف بزرگی بین او و همسرش حاصل شود و منجر به جدایی آنان شود. هر کدام به سویی میروند که سازگارتر با فرهنگ و هنجارهایشان است و از زندگی مشترک که ناگزیر از پذیرش شرایط جدید و متفاوت هستند، گریزان میشوند.
به چه کسانی جمالی می گویند؟
توفیری ندارد زن باشی یا مرد، وقتی توی تصمیم گیری هایت هرچند کوچک قلبت بر عقلت حاکم شود، می شوی جمالی! یعنی تیپ شخصیتی ات می شود جمالی! هر چند خانم ها بیشتر جمالی اند تا آقایان! اما هستند آقایانی که جمالی باشند. افرادی که جمالی اند علاقه وافری دارند که بوی زندگی، امید، تلاش و حرکت را در اطراف خود منتشر کنند، از تمام وجودشان برای شما مایه می گذارند تا شما نسبت به زندگی امیدوار باشید، دوست دارند جوری برای شما باشند که اگر نبودند شما احساس خلا کنید...
اندر نشانه های جمالی بودن:
زیباییطلباند.
دوست دارند عشق بورزند و مورد عشق واقع شوند.
رفاقتمدارند.
اهل تبعیت اند.
وابسته اند.
اهل ایثار و گذشت اند.
دلسوزند.
جزیینگر ند.
اعتماد به نفسشان از تأیید دیگران است (یعنی تشویق یا تهدید دیگران در انجام کارها برایشان از نان شب واجب تر است!)
نیاز به دیده شدن و مورد توجه دیگران قرار گرفتن دارند.
نگران قضاوت دیگران در مورد خود هستند.
کارهای نیمه تمام زیاد دارند.
اهل بحث و جدل نیستند.
نمی توانند نه بگویند.
خود را مقصر می دانند تا دعوا سریع بخوابد.
تمایل به انتقاد از خود دارند.
نیاز به برقراری رابطه با دیگران دارند.
خوشبین اند.
به چه کسانی جلالی می گویند؟
توفیری ندارد زن باشی یا مرد، وقتی توی تصمیم گیری هایت هرچند کوچک عقلت بر قلبت حاکم شود، می شوی جلالی! یعنی تیپ شخصیتی ات می شود جلالی! هر چند آقایان بیشتر جلالی اند تا خانم ها! اما هستند خانم هایی که جلالی باشند. افرادی که جلالی اند عاشق قدرتند! هدف گذاری می کنند، به هدف می رسند و بعد از ایستایی دوباره هدفگذاری و به هدف رسیدن... کلا اهل قانع شدن نیستند. از هر چیزی که آنها را از هدفشان دور کند گریزانند....
اندر نشانه های جلالی بودن:
اقتدارگرا هستند.
رقابتمدارند.
اعتماد به نفسشان از باورهای خودشان است.
اهل بحث و جدلند.
روحیه مدیریتی دارند.
نگاه بالا به پایین به افراد دارند و خود را از هر حیث بالاتر از دیگران میدانند.
هدفمدارند.
اهل برنامهریزی و تصمیمگیری اند.
خلاقند.
آیندهنگر هستند.
نیمه خالی لیوان را می بینند.
اهل انتقادند.
خود را بینیاز از کمک سایرین میدانند.
کلینگرند.
اهل ریسکند.
از عملکرد خود راضی اند.
رابطه زن و شوهر، در ایده آل ترین حالت ها، رابطه ی یک زوج عاشق پیشه است که دائما در حال برطرف کردن نیازهای یکدیگرند، یک پله پایین تر که بیاییم، دوست داشتن و عادت است که باعث می شود این زوج در کنار هم آرامش یابند.
به طور کلی دوست داشتن، مزه ی زندگی مشترک است که بدون آن روز مردگی نصیب هر دو نفر می شود، پس باید بتوانیم در هر لحظه از زندگی مشترکمان، تا جایی که می توانیم در جهت رفع توقعات و انتظارات طرف مقابل باشیم تا شیرینی زندگی در نظرمان بیشتر شود و به قول معروف من آن پسندم که جانانم پسندد.
توقعات مردان ساده است...
حوصله ات سر می رود. تلفنت را بر می داری و به رفیقانت زنگ می زنی و مهیا می شوید برای یک تفریح جانانه. تفریح تمام می شود و به خانه بازمی گردی، ولی هنوز سر در گمی.
حوصله ات سر می رود. موتور یا ماشینت را برمی داری و خیابانها را گز می کنی . آب و هواییی عوض می کنی و به خانه باز می گردی،ولی هنوز کلافه ای.
حوصله ات سر می رود . کتابهایت را بر میداری و مطالعه می کنی. کتاب را می بندی. مطالعات جانبی ات تمام شده، ولی هنوز کسلی.
حوصله ات سر می رود. به سراغ موبایلت میروی. وایبر و واتساپ و لاین و تانگو و ... را زیر رو می کنی . گوشی ات را زمین می گذاری، ولی هنوز بی حوصله ای.
حوصله ات سر می رود. لپ تاپت را باز می کنی و پدر فیسبوک را در می آوری . فیسبوک بازی ات تمام می شود، ولی هنوز روحیه ات گرفته است.
حوصله ات سر می رود. آهنگهای مختلف را گوش می کنی. غمگین می شوی. شاد می شوی. به فکر فرو می روی. آهنگهایت ته می کشد، ولی هنوز دلت بی قرار است.
می دانی . خودت بهتر از هر کس می دانی. آرامشت را از دست داده ای. بی قراری. بی تابی. بی حوصله ای .
خودت خوب می دانی این بی قراری ناشی از چیست؟!
می شود اذعان داشت تمام این تشویش و اضطراب های دوران مجردی یک بیماری تلقی می شود.
البته درمانش ساده است. انواع بیماری های با استفاده از شیوه های مختلف درمان می شود، مثلا پرتودرمانی ، ژن درمانی، شیمی درمانی، دارو درمانی و... .
اما برای درمان بیماری های روان تنی، روش های شیوا و جذابی وجود دارد که شاید مردم کمتر با آنها آشنا باشند، مثل مذهب درمانی، کار درمانی و ازدواج درمانی.
ازدواج درمانی شیوه نوین درمان بیماری های روحی و روانی تمام مجرد هاست.
شیوه نوینی که سنت پیغمبر است.
سنتی که دین، با آن کامل می شود.
این شیوه درمان در قرآن کریم سوره روم آیه 21 بیان شده است: ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون.
ایکاش همایشی با این عنوان برگزار می شد: ازدواج، دل آرامی بر موج دلواپسی.
زن، این موجود لطیف به فرمایش پیامبر اکرم (ص) ریحانه است؛ ریحانهای که خداوند طبع لطیفی در وجود او نهادینه کرده و شاید این همه لطافت در زن به خاطر محوریت او برای آرامش خانواده است؛ برای آرامش یافتن همسر و فرزندان. زنی که دارای گوهر مادری است و با مهر مادریاش سختیهای بسیاری را به جان میخرد تا فرزندانش را بزرگ کند. همه اینها وامدار عطوفت و زنانگیهای زن است. اما چه میشود که در این میان عدهای از زنان علاقه مند به خصوصیات و روحیات مردانه شده و سعی میکنند سبک زندگی ریحانه گونهای را که خداوند و رسولش برای آنها صلاح دیدهاند، دگرگون کرده و به سبک و سیاق دیگری زندگی کنند؟ مگر نه این است که زن باید زن باشد؟ پس زنانگیها در جایگاهها و لباس مردانه چه مفهومی دارد؟