ازدواج

نکاتی برای زیباتر شدن زندگی زناشویی

دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ق.ظ

در زندگی زناشویی گاهی اوقات اختلافات زیادی پیش می آید که هیچ کدام از دو نفر علت آن را نمی دانند و چون علت آن معلوم نمی شود درگیریها و اختلافات روز به روز بیشتر می شود اما هیچ گاه به تفاهم نمی رسند و ریشه اختلاف به دست آنان نمی رسد که آن را قطع کنند در صورتی که اگر دقت کنند می بینند که اختلاف ریشه در مواردی دارد که بسیار پیش پا افتاده است، در ذیل سعی بر این کرده ایم که به برخی از این موارد اشاره کنیم :

۱) خسیس بودن : یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسیس بودن و یا خسّت است.در این مورد سه حالت اتفاق می افتد؛ نخست وضعیتی که زن و مرد هر دو خسیس هستند که در این حالت مشکل روانی ندارند؛ ولی زندگی مرفهی نخواهند داشت. دو حالت دیگر آن است که زن یا مرد خسیس باشند. در این دو حالت زندگی هم از نظر روانی و هم از نظر رفاهی برای دو طرف شرایط سختی خواهد داشت.

۲) عصبانیت: زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد.

۳) دورویی: زن و مردی که با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند؛ زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد؛ اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.

۴) دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.

۵) پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.

۶) پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر می زند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.

۷) لجاجت: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد؛ که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد. پ

۸) خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش ، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و کوشش های وی تشکیل می شود.
معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند ؛ مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند ؛ چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.

۹) بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.

تفاوت هایی فردی یک اصل مسلّم غیر قابل انکار است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشد و با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شود، مشکلی را ایجاد نمی کند. مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:

۱) اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد ، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند ؛ احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.

۲) اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود؛ احتمال آن دارد که به ناسازگاری منتهی گردد.

۳) اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، او هر چه بیشتر داشته باشد ؛ بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را هم بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد ؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.

۴) اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.

۵) اختلاف در میزان هوش: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمّیت نیست.

۶) اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد.

اختلاف سلیقه و گاهی اوقات جر وبحث کردن زن وشوهر با یکدیگر امری است که معمولا برخی از خانواده ها با آن مواجهند و برخی از خانواده ها هم متاسفانه برنامه روزانه آنها شده است وجود اختلاف سلیقه امری طبیعی است اما اگر به مراحل بالاتر همچون نزاع و جر وبحث های مداوم ارتقا یابد بسیار ناپسند ومذموم بوده و زندگی زناشویی را با خطر فروپاشی مواجه می کند .اما با راهکارهایی ساده می توان زندگی زناشویی را به فضای مهر و محبت و عشق تبدیل کرد

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است:

مرد در زندگی زناشویی با همسرش از سه چیز بی نیاز نیست :

1 موافقت کردن برای جلب توافق و محبت و علاقه او

2 خوش اخلاقی کردن با او

3 جلب توجه او با شکل و قیافه ای زیبا در نظر او با گشاده دستی برای او

 

اما نکات خیلی مهم:

•در خانه خود خشک و بیروح نباشید، بلکه زندگی زناشویی را با بذله گویی و شوخ طبعی لذّت بخش کنید.•قضایا را تنها، از نظر خود ننگرید، بلکه گاهی خود را به جای همسرتان گذارده و ملاحظه کنیدکه چگونه نظری دارید.•در مواقعی که مهمان دارید، با همسرتان جنگ و جدال نکنید، بلکه برای همسرتان شخصیت قائل شوید.
•به هیچ علت و عذری به همسرتان دروغ نگویید، زیرا با اولین دروغ، ریشه اعتماد او به شما سست می شودو از ان به بعد، به راستگویی های شما اعتماد نخواهد کرد.
•محیط خانه که قلمرو حکمفرمایی زن است، هر قدر از لحاظ نظم و انظباط بهنر و کاملتر باشد نه تنها در تأمین رفاه شخص زن تأثیر دارد، بلکه شوهر را نیز به نوبه ی خود تحت تأثیر قرار می دهد.
•در زندگی زناشویی برای هر امری وقتی معین کنید و همیشه آن کار را در وقت خود انجام دهید.
•همسر خود را از کم و کیف و چگونگی کار و شغل خود بی خبر نگذارید، چه بسا در مواردی بتواند مشکلی را که حل آن در نظر شما آسان نبوده را رفع نموده وراهنمایی نماید.
•اگر به بیماری خاصی مبتلا شدید، به همسرتان (خانمتان) عذاب ندهید، زیرا او تقصیری ندارد. او تا بتواند، در پرستاری شما غفلت نمی کند، بنابراین مستحق تندخویی شما نیست.
•همسر شما مانند دیگران، استحقاق احترام دارد و هرگونه احترامی که نسبت به او شود، موجب خرسندی خواهد بود.
•در هنگام صحبت با همسر خویش، از روی تحکّم سخن نرانید و سلطه جو نباشید.
•فراموش نکنید که یک همسر تا پایان حیات، آرزومند محبت و نوازش است. تا می توانید این نکته را در نظر داشته و از محبت همسر خویش غفلت نکنید.
•گمان مبرید که یک زندگی زناشویی همیشه باید با آرمش همراه باشدو تناقضی پیش نیاید. هیچ یک از شما زن وشوهر، کمال مطلق نیستید. بنابراین اجازه بدهید احساسات چه خوب یا بد، اظهار شوند.
•همیشه عشق و مهر ولطف را از همسر خود متوقع نباشید، خود شما هم سهم خود را بپردازید.
•گمان مبرید که با ازدواج، خانه دار بی اجرتی را استخدام کرده اید. اگر او، فلسفه همسری با شما را روی این زمینه حساب کند، به فکر خواهد افتاد که در جای دیگر اجرت بیشتری به او می دهند.
•اگر به خاطر ثروت همسرتان ازدواج کرده اید، آسایش خود را به رایگان از دست داده اید.همسرتان کمتر این موضوع را فراموش می کندکه روی چه اصولی به خانه شما قدم گذارده است.
•اگر رفتار همسرتان موافق معیار های اجتماعی نیست، او را تحقیر نکنید به زبان لطف و محبت به او متذکر شوید. مطمئن باشید که می پذیرد.
•از اینکه خانم شما از سوسک می ترسد، او را مسخره نکنید. چه بسا در بسیاری موارد دیگر، او در شجاعت دست کمی از شما نداشته باشد.
•اگر احیاناً نقص جسمانی در همسرتان دیدید، کمال باطن با ارزش تر از کمال ظاهر است. پس باطن و اخلاق خوب وی را ستایش کنید.
•نظر و سلیقه همسرتان را از لحاظ رقابت، رد نکنید بلکه با عقل و منطق بسنجیدو اگر درست یافتید، بپذیرید، در غیر اینصورت با زبان محبت او را متقاعد سازید.
•حوادث ناگوار را از همسرتان پنهان نکنید، زیرا ممکن است او از راه دیگری مطلع شودو ناگوارتر از آنچه واقعیت دارد،تصور مند و رنج ببرد.
•نگذارید عادت سکوت بر زندگی شما غلبه کند. از صحبت با خانواده خودداری نکنید.
•همان طور که انتظار می رود مردان در پوشیدن لباس چه در منزل و چه در خارج از محیط خانه، باید منظم و مرتب باشند. از زنان نیز انتظار می رود که بر طبق معیارهای خاص جامعه رفتار نمایند.
•همیشه کار را از همسرتان متوقع نباشید، خودتان نیز تا می توانید در خدمات خانه شرکت و با او کمک و همراهی نمایید.
•از تمجید و تحسین همسرتان مضایقه نکنید، خواه از جهت داشتن حسن سلیقه در انتخاب لباس باشد یا به علت موفقیتهای روزانه زندگی.
•این نکته را دقیقاًدر نظر داشته باشیدکه چیزهای کوچک زندگی است که چون جمع گردند، منفجر می شوند. بنابراین از حسادتهای جزیی از خودخواهی های جزیی، از تحریکات،اوقات تلخی ها، انتقاد و کنایه ها خودداری کنید.
•نقاط ضعف همسرتان را بزرگ نکنید، او هم انسان است اگر توانا باشید می توانید با حسن تدبیراین نقاط ضعف را رفع کنید.
•تا آنجا که امکان دارد، نگذارید افسردگی و ناراحتی بر شما غلبه کند، زیرا تأثیرش در روح همسرتان صد چندان خواهد بود.
•همسرتان نیز مانند شما دارای دوستان وآشنایان است که معاشرت با آنها در تسهیل زندگی او و شما بسیارمؤثر است.
•به عذر اینکه همسرتان نمی داند، تمام امور مالی را به عهده ی خود نگیرید و اجازه دهید که او هم در اموری دخالت کندف در صورتی که نداند، بر اثر تجربه می آموزد.
•در بدو ورود به زندگی زناشویی، اصل مسلمی که باید در نظر داشته باشیدف این است که سرنوشت خوب و بد زندگی منوط و مشروط به سوء یا حسن اداره ی شماست.
•فکر نکنید که همسرتان به جز پول به چیز دیگری نمی اندیشد،پول مایه تمام خوشبختی نیست،ولی بی پولی هم، مایه یکمال بدبختی است.
•در طرز اداره ی خانه، در کار همسرتان مداخله نکنید. هیچ چیز بیش از این او را ناراحت نخواهد کرد.
•بعد از اینکه اوقات روز را در خارج از منزل گذراندید، از گردش باهمسر خود، خودداری نکنید، زیرا او نیازمند تنوع و تفریح است.
•اگر همسر شما تألمات و ناراحتی خاصی داردخود را خونسرد و بی اعتنا نشان ندهید. بلکه با او همدردی و دلجویی کنید. زحمات و فعّالیّت های او را ناچسز نشمارید. به او روحیه بدهیدف درد و دلهای وی را با علاقه گوش دهید و او را تقویت و تشویق کنید تا با نشاط بیشتری به رفع مشکلات زندگی بپردازد. در هنگام صرف غذا نیز از هر گونه صحبت کدورت آمیز بپرهیزید.
•در صورت امکان همسر خود را نیز در سرگرمی های خود شریک کنید، چه در کار کردن، صحبت کردن، طرح ریزی و.....آن وقت خواهید دیدکه چه دوستان خوبی خواهید بود. تمام اوقات خود را در ایام تعطیل، صرف سرگرمی خود نکنید، بلکه همسرتان را نیز شریک ایام فراغت خویش قرار هید.
•در مواقع غیر عادی که به منزل می آیید، شتاب نداشته باشید، و متوقع غذای حاضر و آماده ومطبوع نباشید، زیرا غذای شما را به موقع حاضرمی کنند. منزل، مهمانخانه یا رستوران (سرای غذاخوری ) نیست که همیشه غذای حاضر و آماده موجود باشد. نسبت به غذا نیز زیاد سختگیر نباشید و همسرتان را با انتقادهای خویشف مورد رنجش قرار ندهید.
•اگر فرزندانی دارید، مادرشان را پیش چشم آنها خوار و خفیف نسازید و ارزش و قدر پدر را نیز در نظر فرزندان کاهش ندهید و اصولاً برای کانون خانواده، ارزش و احترام قائل شوید و این احساس را نیز به فرزندانتان منتقل کنید. هیچ کس نباید در صدد این باشد که همسر خود را عوض کندو طبیعت او را تغییر دهدو تصویر و رونوشتی از خود درست کندکه این تلاش معمولاً با شکست کامل روبرو می شود و خانواده را متلاشی می سازد. هر زوج باید اوقاتی از شبانه روز را به بررسی و مطالعه ی رفتار خود اختصاص بدهند.
•به عذر خستگی، از بازی با فرزندان خود تا حد امکان سرباز نزنید. زیرا آنها هم مایلند پدری داشته باشند و هم مادری. اگر همسرتان نسبت به فرزندانتان سئوالی کرد، نگویید: « ربطی به من ندارد» بلکه این را خود بهتر می دانید که مسایل فرزندان به شما نیز مربوط می شود. همیشه در نظر فرزندانتان خود را علاقمند به همسرتان نشان دهید تا الگویی برای آنها بوده و به نوبه ی خود به او کمک کنند. در مواقعی که همسرتان گرفتار امور فرزندان است، توقعات فوق العاده از او نداشته باشید. تمام امور تربیت و تحصیل فرزندان را به عهده ی مادرشان نگذارید. بهتر است در تمام موارد و نکات قابل تأمل، با او مشورت داشته باشید وبا یکدیگر برای هر اشکالی، راه حل مطلوبی به دست آورید. از بروز هر گونه اختلاف نظر با همسرتان در حضور فرزندان خود جداً اجتناب کنید. گذشته از اینکه سرمشق پذیری برای آتها خواهد بود، قدر و ارزش هر دو در نظر آنها از بین می رود. روحیه احساس آنها لطمه خواهد خورد و نمی توانند تشخیص دهند که حق چیست و با کیست؟
•در بیشتر اوقات،والدین ( زن وشوهر) گمان می کنندکه فرزندانشان از تمام یا قسمت عمده ی خشم و اوقات تلخی آنها بی خبرند، غافل از اینکه پایان اینها در برابر مشاجرات و ناسازگاری های ایشان، بلکه در سکوت قهر آمیز و خصمانه آنها نیز حساسند. در چنین وضعیتی، بچه احساس عدم امنیت می کندکه اگر پدر و مادر از هم جدا شوند، چه خواهد شد؟ و این بیم و هراس مانع کار کردن و تمرکز فکر و علاقه نشان دادن به کار و درس و بطور خلاصه مانع رشد طبیعی او می شود.
•هنگام یک بگومگو میان زن و شوهر، فرزند همه عبارات ردّ و بدل شده را کلمه به کلمه ضبط می کند، حتی وقتی که تظاهر به نشنیدن می کند، در نتیجه بچه مکدر می شود، بدون اینکه ما بتوانیم اصل و علت نگرانیش را دریابیم. پس برای خوب تربیت کردن فرزند، باید زن وشوهران آمادگی این کار را داشته باشند، یعنی مراقبت و محبّتی را که بچه به آن نیازمند است، نسبت به او ابراز نمایند. یک کودک خیلی خوشبخت ترخواهد بود و بهتر رشد خواهد کرد که خواسته زن و شوهر باشدتا اینکه بنا بر مقتضیاتی از قبیل ازدواجهای اجباری، بطور تحمیلی پذیرفته شده باشد.
• در زمینه جسمانی، زنان جوان عموماً بتدریج شاهد بیدار شدن احساسات خود می شوند، بنابراین شوهر نباید از این بابت متعجب شود و خشونت به خرج داده و سبب وقفه در روابط زناشویی گردد.
•احساسات مرد با زن خیلی تفاوت دارد. اگر زن او را آنطور که هست نپذیرد و بخواهد او را تا حدود افکار و فهم خود پایین بیاورد، خود را برای ناکامی های ناگواری آماده می کند. مرد احتیاج عجیبی به آزادی و اعتماد دارد. او همیشه بسوی زنی می رود که او را در کمترین حرکت سئوال پیچ نکند. گفتن اینکه، او چه می کند و کجا می رود و به نظرش گزارشی است که او از همسر خود توقع دارد. او خیلی زود به این فکر می افتد که نسبت به او بدگمانی دارند و در آن صورت از جواب دادن خودداری می کند یا بهانه های ساختگی می آورد و در نتیجه بیم آن می رود که کشمکش پدید آید.
•سازش و انس گرفتن زن و شوهر جوان هر اندازه دور از نظر دیگران باشند، آسان تر خواهد بود. اگر والدین بخواهند با مداخله ی خودکار آنها را تنظیم کنند، آنها را بیشتر به عدم تفاهم و علاقه و ناسازگاری رهنمون می گردانند،. این پسندیده نیست که یکی از دو همسر، زیاد در محیط قدیمی خانوادگی خویش ریشه کند و وابسته پدر و مادرش باشد و همسر خویش را در مدار خود به دنبال بکشد. زیرا زن و شوهر جوان مانند یک سلول تازه هستند که در شرف رشد و نمو می باشند و باید در محیط زناشویی خویش زیست نمایند.اکنون احساس خواهید کرد که بارانی نیست زیرا هر یک از شما سر پناهی برای دیگری است.اکنون احساس خواهید کرد که سرمایه ای نیست زیرا هر یک از شما برای دیگری گرماست.اکنون احساس خواهید کرد که تنهایی وجود نداردزیر هر یک از شما یار دیگری خواهد بود.اکنون شما دو تنیداما تنها یک زندگی در شما جریان دارد.
اکنون به اقامتگاه خود برویدو پای در روزهای زندگی مشترک خود گذارید.

برگرفته از :

1-کتاب هدیه به زوجهای جوان-حمید رضا شیرانی

2-تحف العقول ص 516

۹۳/۰۲/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
مهاجر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی