ازدواج

۵۶ مطلب با موضوع «روانــشناســـی همســران» ثبت شده است

دلیل غلط ۱: جذابیت جنسی افراد بسیاری جذابیت جنسی را با عشق اشتباه می‌گیرند و این می‌تواند منجر به ازدواج‌های کوتاه‌مدت شود. در حقیقت جذابیت جنسی دلیل خوبی برای ازدواج نیست. بودن با یک فرد جدید برای همه جذاب است. اما وقتی این جذابیت جنسی محو می‌شود، اگر اعتماد متقابل و برنامه‌های مشترک برای آینده وجود نداشته باشد، ازدواج نیز برهم خواهد خورد. جذابیت جنسی بین دو فرد بسیار خوب است و به ازدواج انرژی می‌دهد اما اگر پایه ازدواجی بر مبنای ارتباط قوی دو طرف و ارزش‌های مشترک نباشد، احتمال موفقیت آن ازدواج بسیار کم خواهد بود.

دلیل درست ۱: خیلی خوب می‌توانید با تفاوت‌های هم کنار بیایید تحقیقات نشان می‌دهد که یک وجه اشتراک مهم در ازدواج‌های موفق، توانایی حل اختلافات بوده است. در همه روابط مشکل و اختلاف وجود دارد. اما زوج‌هایی که می‌توانند درمورد تفاوت‌های خود حرف بزنند، مشکلشان را ریشه‌یابی کرده و با هم به مصالحه برسند، موفق خواهند بود. زوج‌هایی که فقط دچار خشم و ناراحتی می‌شوند و نمی‌توانند درمورد این اختلافات با هم حرف بزنند، ازدواج بادوامی نخواهند داشت.

دلیل غلط ۲: فرار از خانواده برای خیلی از افراد مجرد زندگی در کنار خانواده طاقت فرسا می‌شود. وقتی فردی برای ازدواج پیش می‌آید، برای فرار از پدر و مادر و رسیدن به آزادی بیشتر با او ازدواج می‌کنند. در این مواقع معمولاً این مسئله که طرف‌مقابل می‌تواند همسر خوبی برای آنها باشد یا نه مطرح نیست زیرا فقط نیاز دارند که از والدینشان جدا شوند. باید بدانید که راه‌های زیادی برای جدا شدن از والدین وجود دارد و نیازی نیست که برای آن وارد تعهدی شوید که اصلاً برای ازدواج با شما مناسب نیست.

دلیل درست ۲: شریک شدن در علایق مشترک اگر زوج‌ها علایق مشترکی داشته باشند، موجب نزدیکی بیشتر و تجربیات مشترک بین آنها خواهد شد. متخصصین می‌گویند زوج‌هایی که علایق مشترک ندارند، اما با این وجود می‌توانند در کنار هم وقت بگذرانند، باز می‌توانند در ازدواج خود موفق باشند. علایق مشترک می‌تواند چیزهای مختلفی مثل وقت گذراندن با بچه‌ها، علاقه به سفر، ورزش و امثال‌ آن باشد.

دلیل غلط ۳: سندرم شیفتگی خیلی‌ها شیفتگی را با عشق اشتباه می‌گیرند. شیفتگی احساسی زودگذر نسبت به یک فرد است درحالیکه عشق طولانی مدت و بادوام است و براساس اعتماد و تعهد شکل می‌گیرد. شیفتگی ناگهانی است و خیلی از متخصصین عقیده دارند که می‌تواند هورمونی باشد. عشق همراه با صبر و تحمل است درحالیکه در شیفتگی حس اضطرار وجود دارد. وقتی ازدواجی بر اساس شیفتگی اتفاق بیفتد، به محض از بین رفتن این شیفتگی و شور اولیه، فرد تصور خواهد کرد که با فرد مناسبی ازدواج نکرده است و به دنبال افراد دیگری خواهد رفت.

دلیل درست ۳: طرفتان نیازهایتان را پر می‌کند نه خواسته‌هایتان را خیلی از افراد برای چیزهایی که می‌خواهند ازدواج می‌کنند نه چیزهایی که نیاز دارند. بعنوان مثال، زنی کتاب‌های داستان زیادی می‌خواند و خیلی دوست دارد که درمورد آنها با شوهرش حرف بزند اما این ژانر مورد علاقه شوهرش نیست. بااینحال ازدواجی محکم خواهند داشت زیرا آن زن به کسی نیاز دارد که قابل اعتماد و سختکوش باشد. ازدواج با کسی که با نیازهایش همخوانی دارد باعث دوام ازدواجشان شده است.

دلیل غلط ۴: تصور می‌کنید ازدواج کردن مشکلاتتان را حل خواهد کرد اگر شوهرتان خیلی زود از دست شما عصبانی می‌شود و کنترل خود را از دست می‌دهد، می‌تواند نشان دهنده این باشد که مشکلاتی در ازدواجتان وجود دارد خیلی از افراد این علائم را نادیده می‌گیرند. آنها نشانه‌های رفتارهای مشکل‌دار را می‌بینند اما تصور می‌کنند که اگر ازدواج کنند درست می‌شود. اگر این رفتارهای مشکل‌دار در طول دوران نامزدی اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج مطمئناً بدتر خواهد شد مگراینکه به دنبال مشاوره و درمان بروید. بعضی‌ها تصور می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز را درست خواهند کرد. باید بدانید که هر چیز کوچکی که کمی اذیتتان می‌کند، بعد از «بله» گفتن بسیار زیاد آزاردهنده خواهد شد.

دلیل درست ۴: اهداف و برنامه‌های آینده‌تان هماهنگی دارند صحبت کردن درمورد انتظارات یک زوج از آینده یکی از راه‌های مطمئنی است که کمکتان می‌کند بفهمید مسیرتان یکی هست یا خیر. خیلی از زوج‌ها درمورد اینکه می‌خواهند بچه‌دار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمی‌کنند. خیلی‌ها فکر می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمی‌افتد. هرقدر بیشتر درمورد ایده‌هایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود.

دلیل غلط ۵: از سر تا پا عاشق شده‌اید بعضی افراد وقتی عاشق می‌شوند کور می‌شوند و واقعاً تلاشی برای شناختن طرف‌مقابل خود نمی‌کنند. آنچه که افراد را واقعاً کنار همدیگر نگه می‌دارد، دوستی، صمیمیت و حمایت آنهاست. اگر از خودتان بپرسید که «اگر کارم را از دست بدهم یا دچار یک بیماری شوم، برای حمایت و پشتیبانی پیش چه کسی می‌روم.» پاسخ به این سوال عشق واقعی‌ زندگی‌تان را مشخص خواهد کرد.

دلیل درست ۵: هر دو شما به همدیگر حس خاص بودن می‌دهید یکی از عوامل ازدواج‌های موفق این است که به طرفتان حس خاص و مهم بودن بدهید، مخصوصاً برای مردها. ازآنجا که دوستی که مردها ایجاد می‌کنند معمولاً به اندازه عمق روابط خانم‌ها نیست، مردها برای دریافت حس خاص بودن، معمولاً به همسرانشان نیاز دارند. وقتی زنی می‌گوید «دوستت دارم، تو زندگی من رو هیجان‌انگیز کرده‌ای» یا برای طرف‌مقابل خود دسر محبوبش را درست می‌کند، بهترین حس دنیا را به طرف خود منتقل خواهد کرد و همین مسئله موجب دوام ازدواجشان خواهد شد.

مهاجر
۳۰ دی ۹۲ ، ۲۰:۰۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

او نه یک غریبه کشف نشدنی است و نه همسر بی چون و چرای آینده شما! مردی که در جلسه خواستگاری امروز جواب بله را از زبان شما شنیده، تنها نامزدتان است. کسی که قرار است چند ماه از شما فرصت بگیرد و به شما فرصت دهد تا یکدیگر را بیشتر بشناسید و جاده را برای رسیدن به یک مقصد مشترک صاف کنید. پس به جای آنکه روزهای نامزدی را به چشم یک بازی سرگرم کننده و خاطره ساز ببینید، از آن به عنوان یک فرصت تکرار نشدنی استفاده کنید و در این ماه ها، برای فهمیدن همه پیش نیازهایی که برای رفتن زیر یک سقف به آنها نیاز دارید تلاش کنید. عجله نکنید و فرصت را هم نسوزانید. شما در سرنوشت‌سازترین روزهای زندگی‌تان به سر می‌برید. قدر این فرصت را بدانید. تند و کند پیش نروید قبل از آنکه به نامزد شدن با خواستگارتان فکر کنید، یک‌بار دیگر تعریف این دوره را در ذهن خود مرور کنید. از یاد نبرید که دوران نامزدی، دوران شناخت است، پس این دوره را با شتاب سپری نکنید. بررسی‌ها نشان داده است که نحوه استفاده بهینه از این دوران می‌تواند تأثیر بسیار زیادی بر زندگی زناشویی داشته باشد و به همین دلیل است که گفته می‌شود مدت دوران نامزدی نباید خیلی کوتاه باشد. در این دوره قرار نیست تنها دلبستگی و وابستگی ای به فرد مقابل‌تان پیدا کنید، بلکه باید شما و نامزدتان به حد قابل قبولی از تعهد، مسئولیت‌پذیری، ثبات روانی و عاطفی و رضایت از ارتباط رسیده باشید تا بتوانید پرونده این دوره را ببندید و به خانه بخت بروید. ماسک نزنید یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات جوانان این است که در برخورد با نامزد خود، سعی می‌کنند چهره‌ای از خود نشان دهند که بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر سعی می‌کنند، نقش فرد ایده‌آل نامزد خود را بازی کنند. اگر از جمله کسانی هستید که سعی می‌کنند نقش بازی کنند و خود واقعی شان را نشان ندهند، به خود بی احترامی کرده اید. مثل این است که به روح و روان خود بگویید: «من از آنچه که هستم شرمسارم، بنابراین تا زمانی که این فرد را به چنگ آورم، خود واقعی ام را پنهان می‌کنم. بعد از آن خود را از آن اتاق بسته بیرون می‌آورم.» ممکن است با نشان ندادن خود واقعی‌تان، موقتاً عشق کسی را به‌دست آورید، اما با این کار، فرصت تجربه یک عشق واقعی را از خود خواهید گرفت. خود بودن یکی از قدرتمندترین عواملی است که به شما کمک می‌کند فرد مناسب‌تان را جذب کنید. هر قدر بیشتر خودتان باشید، آرام‌تر و واقعی تر خواهید بود. هر قدر واقعی‌تر و آرام‌تر باشید، نامزد شما در کنارتان احساس راحتی و آرامش بیشتری می‌کند و می‌خواهد بیشتر در کنارتان باشد تا جایی که بدون شما نمی‌تواند زندگی کند. از خط قرمز رد نشوید دوران نامزدی دوره آشنایی است و پس از این دوره، با ۲ گزینه منطقی روبرو هستید؛ یکی تایید و دیگری رد انتخاب. قرار نیست که در این دوران تنها به دنبال تأیید انتخاب‌تان باشید و با قطعی دانستن تصمیم تان، بیشتر از آنچه که برای شناخت فرد مقابل‌تان لازم است به او نزدیک شوید. قرار نیست در این دوره کوتاه، همه آنچه افراد در زندگی مشترک تجربه می‌کنند را تجربه کنند. پس مراقب خط قرمزها باشید تا در صورت ختم نشدن این دوره به زندگی مشترک، بیش از اندازه آسیب نبینید. کم نیستند دختر و پسرهایی که به‌خاطر بیش از حد گسترده کردن ارتباط‌شان در دوران نامزدی، فشار و اجبار بسیار زیادی را برای ازدواج احساس می‌کنند و با این فشار و اجبار، نامزدی را از حالت طبیعی انتخاب خارج می‌کنند. او را تغییر ندهید شما کسی را می‌توانید برای ازدواج انتخاب کنید که همان‌طور که هست برای‌تان قابل پذیرش باشد. گاهی با وجود آنکه متوجه ناهنجاری‌ها، تفاوت‌های اساسی و مشکلات رفتاری در طرف مقابل می‌شوید، فکر می‌کنید که می‌توانید او را تغییر دهید و این مسائل را نادیده می‌گیرید. باید بدانید، مهم‌ترین شرط اساسی برای تغییر، خواست و اراده خود فرد است. گاهی اوقات شما با این تصور که در آینده می‌توانید نامزدتان را وادار به تغییر کنید، بعضی از جنبه‌های مهم رفتاری و شخصیتی وی را نادیده می‌گیرید. اما باید بدانید تغییر اتفاقی ارادی، تدریجی و دشوار است. مهم‌تر اینکه اگر نامزد شما تمایلی به تغییر رفتارش نداشته باشد تلاش شما بی‌نتیجه و ناراحت کننده است. با تردیدها شوخی نکنید گرچه شما و نامزدتان تازه با هم آشنا شده‌اید و طبیعی است که در مورد بعضی از مسائل زندگی با هم کمی تعارض و اختلاف نظر داشته باشید اما نباید فراموش کنید که هیچ مشکلی با گذشت زمان خود به خود حل نمی‌شود. درست اســـت که شما با گذشت زمان با خصوصیات اخـــلاقی و روحیات نامزدتان بیشتر آشنا می‌شوید اما آشنایی به تنهایی برای حل مسائل کافی نیست، تنها در صورتی که شیوه‌های حل مشکل را بیاموزید و با نامزدتان تمرین کنید، می‌توانید به داشتن یک زندگی مشترک موفقیت آمیز امیدوار باشید. گاهی هم دچار تردیدهایی در ازدواج می‌شوید اما به دلایلی، این تردیدها را نادیده گرفته و سریع تصمیم به ازدواج می‌گیرید. در چنین شرایطی تردیدها را بررسی و بر آنها غلبه کنید. با یک بررسی دقیق بفهمید که این تردیدها ناشی از حساسیت بی مورد و بیش از حد شماست یا از یک خطر جدی خبر می‌دهد؟ گاهی شما متوجه برخی مشکلات ارتباطی و رفتاری نامزدتان می‌شوید اما به دلیل این تصور غلط که دوران آشنایی پیش از ازدواج، باید بهترین دوران زندگی باشد و بدون کوچک‌ترین ناراحتی و جر و بحثی تمام شود، از این علائم نگران کننده به سادگی می‌گذرید یا به دلیل علاقه شدیدی که به نامزدتان دارید و دوست ندارید کوچک‌ترین ناراحتی را به او تحمیل کنید، اعتراضی نمی‌کنید . گاهی هم چون هنوز با او کاملاً راحت نیستید، ابراز ناراحتی نمی‌کنید، اما اینگونه واکنش‌ها نه تنها موجب بهبود رابطه شما نمی‌شود بلکه به مرور این رابطه را از هم می‌پاشد. گوش‌های‌تان را نگیرید منشا بسیاری از مشکلات دوران نامزدی، ناتوانی افراد در گوش دادن است. گاهی نامزد شما چیزی می‌گوید و برداشتی که شما از حرف او می‌کنید، آن قدر ناخوشایند است که تا چند شب خواب به چشم‌تان نیامده و حتی در مورد انتخاب‌تان دچار تردید می‌شوید، در صورتی که او هیچ منظوری نداشته است. بهترین راه برای رفع این سوء تفاهم، این است که زمانی که نامزدتان صحبتی می‌کند، به جای اینکه برداشت خاصی از گفته‌های او در ذهن خود بپرورانید، ذهنیت خود را با او در میان بگذارید تا بفهمید که آیا به خوبی متوجه منظور او شده اید یا خیر. یکی از بهترین شیوه‌هایی که می‌تواند در دوران نامزدی باعث افزایش علاقه بین ۲ فرد شود، خوب گوش دادن است. وقتی خوب گوش می‌دهید طرف مقابل‌تان را بهتر درک می‌کنید، با او همدل می‌شوید و از روابط خود بیشتر لذت می‌برید و به جای ذهن خوانی، می‌فهمید که نامزدتان چه منظوری از بیان آن مطالب داشت. گوش دادن نوعی تعهد برای فهمیدن و رسیدن به درک همدلانه است، پس از تعصبات، سلیقه‌ها و نیازهای خود بکاهید و از زاویه دید فرد مقابل به مسائل نگاه کنید تا بتوانید از این ارتباط بیشتر بهره ببرید. اولین قرار ملاقات رازهای‌تان را فاش نکنید هرچند لازم است که شما با نامزدمان صادق باشید، اما هر انسانی در زندگی خود، اسراری دارد که باید در نگهداری آنها کوشا باشد. برخی از این اسرار، مربوط به خودتان و برخی مربوط به خانواده یا افراد دیگر است. پوشیده ماندن این اسرار به خاطر حساسیت و ضرر احتمالی صاحب راز، ضروری است. یکی از نشانه‌های بلوغ فکری آن است که برای تداوم روابط زناشویی، تمامی اسرار خانوادگی خود را برای نامزدتان بازگو نکنید. بازگو کردن برخی مشکلات در دوران قبل از نامزدی تنها باعث مشوش شدن ذهن او می‌شود. گرچه گفتن برخی مسائل به نامزدتان ضروری است، مثلا اگر احتمالا تجربه نامزدی ناموفقی در گذشته داشته اید، بدون ذکر جزئیات به طرف مقابل‌تان بگویید، اما مشکلاتی که با خانواده داشتید که عنوان کردن آنها به دیدگاه نامزدتان نسبت به آنها خدشه وارد می‌کند، (مانند کمبودهای زندگی، رنج‌ها و سختی‌هایی را که متحمل شده‌اید و…) را بهتر است بازگو نکنید. اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته‌اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده‌اید، لزومی به بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل شما اثر سوء بگذارد یا حتی برخی از قابلیت‌های فعلی‌تان از سوی نامزدتان نادیده گرفته شود. اگر گمان می‌کنید که مطرح کردن برخی از رازها ضروری است، آن را برای نامزدتان بازگو کنید اما سعی کنید وارد جزئیات نشوید و مسائل را برای او کاملا باز نکنید و نشکافید.

مهاجر
۳۰ دی ۹۲ ، ۲۰:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شاید شما هم به این نتیجه رسیده باشید که « حرف »، درد زیادی دارد. برخی از واژه ها و جملات سال ها مغز و روح آدمی را می خوردند و او را از درون نابود می کنند. بسیاری از انسان ها نمی دانند حرف هایشان چه تاثیرات مخربی بر روحیه اطرافیان دارد و خیلی راحت هر آنچه می خواهند را به زبان می آورند و اصلا هم برایشان مهم نیست چه ضربه ای به طرف وارد کرده اند. انسان ها با همین کلمات به هم قول می دهند، به یکدیگر عشق می ورزند و به هم محبت می کنند. چرا باید از حرف و کلمات در جهت آزردن یکدیگر استفاده کنیم؟ چرا وقتی می توان با حرف های خوب شخصیت یک انسان را تقویت کرد و موجب پیشرفت او شد، از آن برای تخریب شخصیت انسان ها و اطرافیان استفاده می کنیم؟ در میان زوج ها استفاده غلط از واژه ها بسیار رواج دارد. بسیاری از آنها نمی دانند به مرور زندگی خود و روحیه طرف را نابود می کنند و برخی واژه یا عبارت های تلخ را به طور مکرر تکرار می کنند. انسان ها شاید این کلمات را فراموش کنند، اما تاثیرات روحی آن را فراموش نمی کنند. زخم بعضی حرف ها حتی پس از عذرخواهی نیز ترمیم نمی شود. متاسفانه انسان نمی تواند لحظه های سخت خود را به راحتی فراموش کند. برای همین است که بعضی از آدم ها حتی سال ها بعد خاطره حرف زشتی که به او گفته اید را برایتان تعریف می کنند و متوجه می شوید تا چه اندازه این حرف برایشان سنگین بوده که تاکنون در دل نگه داشته اند. در اینجا ۱۱ واژه یا عبارت بسیار ساده را نام برده ایم که تقاضا داریم هرگز به همسر یا فرد موردعلاقه خود نگویید. هرگز در زندگی زناشویی نباید از واژه « هرگز » در مقابل همسر خود استفاده کنید. وقتی همسر شما می خواهد کاری انجام دهد این واژه را استفاده نکنید زیرا موجب برانگیخته شدن حس ناامیدی در او می شود. همیشه «همیشه» یکی از واژه های خطرناک زندگی زناشویی است. وقتی این واژه را به کار می گیرید گویا به طور غیر مستقیم به طرف می گوید او همیشه کار اشتباه انجام می دهد و این شما هستید که درست فکر می کنید و تصمیم می گیرید. «همیشه» بار «همه» یا «هیچ» دارد. از آن پرهیز کنید. تنفر تنفر به طور ذاتی بار منفی دارد. « تنفر » کلمه بسیار سنگینی است. زخم این واژه بسیار عمیق است. بسیاری از زن و شوهرها از این واژه برای کارهای یکدیگر استفاده می کنند. در واقع از سنگینی این واژه سواستفاده می کنند تا خواسته های خود را به طرف مقابل تحمیل کند. اما این کار علاوه بر اینکه غیر اخلاقی است، ناراحتی های عمیقی در روحیه طرف هم ایجاد می کند. چاق با تکرار واژه « چاق » در گوش همسر خود، او لاغر نمی شود. به جای استفاده از این واژه منفی که بار تمسخرآمیز دارد به او کمک کنید با ورزش و رژیم لاغر شود. برخی ها فکر می کنند اینقدر این را می گویم تا به خودت بیایی و لاغر شوی. اما این طور نمی شود. فقط به او لطمه روحی وارد می کنید. احمق / گُنگ توهین به شعور طرف مقابل به هیچ عنوان ایده خوبی نیست. به طور کلی مسخره کردن دیگران بسیار غیراخلاقی است. اما زن و شوهرها باید بیشتر مراقب باشند تا به شعور و سطح درک یکدیگر توهین نکنند. در ضمن، اگر آنها خنگ و گنگ و احمق بوده اند که با شما ازدواج نمی کردند! تنبل با گفتن واژه تنبل نمی توانید کسی را مجبور کنید که زرنگ شود. تکرار این واژه باعث می شود طرف خودش هم باور کند تنبل است و اوضاع از آن چه بوده وخیم تر هم خواهد شد. از تو یاد گرفته … اگر فرزند شما کاری انجام می دهد که اعصاب شما را به هم می ریزد و اصلا تحمل آن را ندارید، فورا انگشت اتهام به سمت همسر خود دراز نکنید که او این کارها را از تو یاد گرفته است. این زشت / بی ارزش است آیا شده است برای کسی کار خوبی انجام دهید و او در عوض تشکر، کاری انجام دهد که موجب ناراحتی شما بشود؟ شاید شما از دست‌ پخت یا زیورآلات او خوشتان نیاید اما دلیلی ندارد برای خالی کردن حرص خود با او رفتاری زننده داشته باشید. همیشه تشکر و احترام گذاشتن به آدم ها نتیجه بهتر دارد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. این مشکل من نیست هنگامی که با کسی ازدواج می کنید مشکلات او، مشکلات شما می شود و برعکس. ازدواج یعنی شراکت در همه چیز. به جای اینکه خود را از مشکلات همسر خود دور کنید باید به او کمک کنید تا آنها را هر چه سریع تر برطرف کند. گفتن اینکه این مشکل من نیست هیچ مفهومی ندارد و نتیجه ای جز سرد شدن رابطه در انتظار شما نخواهد بود. عجله کن! هیچ کس دوست ندارد این واژه را بشنود. تقریبا همه می دانیم وقتی دیر شده است باید عجله کنیم و همه تلاش خود را در این راستا انجام می دهید. بنابراین تکرار این واژه فقط باعث استرس و ایجاد فضای منفی می شود. ترکت می کنم زن و شوهرها هنگامی که عصبانی هستند و کنترل اعصاب خود را از دست می دهند واژه های زشتی به یکدیگر می گویند و در خلال آنها شاید از عبارت بسیار سنگین ترکت خواهم کرد یا طلاق هم استفاده کنند. اگر واقعا نمی خواهید با فردی نامزدی یا ازدواج خود را ادامه دهید به جای تهدید واقعا این مساله را در جوی آرام مطرح کنید و از او بخواهید شما را ترک کند.

مهاجر
۳۰ دی ۹۲ ، ۱۹:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

برای بدست آوردن قلب یک مرد باید ابتدا به مغز او راه یابید. چند دفعه تابحال شگفت زده شده اید که این مرد به چه چیزی فکر می‌کند؟! اگر می‌خواهید به قلب یک مرد دست یابید باید ابتدا به مغز او راه یابید. مشکل بیشتر مردها این است که خیلی سخت برای گفتن افکار و احساساتشان لب به سخن باز می‌کنند. اگر به این ۵ فن مجهز باشید مردان راحتتر سفره دلشان را برایتان باز خواهند کرد، سپس شما می‌توانید بهتر برای یک رابطه بهتر تلاش کنید و نهایتاً لذت بیشتر از باهم بودنتان ببرید.
۱ – اجازه بدهید او درک کند که علاقه نشان می‌دهید به آنچه که می‌گوید هیچ مردی به شما اجازه نمی دهد به افکارش راه یابید مگر اینکه بداند که شما به آنچه که او می‌گوید توجه و علاقه نشان خواهید داد. یکی از بهترین راهها برای منتقل کردن این موضوع به او این است که از طریق زبان بدنتان وارد شوید. برای نشان دادن تمایل خود به گفته های او، نگاه طبیعی به او و باز کردن بازوانتان به نشانه گرایش به او بهترین راه است. اجازه دهید به او بداند که شما متوجه اید که چه می‌گوید آنهم با یک سرتکان دادن یا با حرکت دادن به پیشانیتان. همچنین تحت تأثیر قرار گرفتن، مثلاً وقتی که او تحت فشار باشد در گفتن داستان خود و ببیند که شما هم همین گونه اید، احساس بهتری خواهد داشت. این کار مثل این است که گفته باشید من می‌فهمم که چه احساسی داری یا من خودم را جای تو می‌گذارم.
۲ – لطفاً داوری و قضاوت نکنید هیچ مردی افکار واقعی اش را نمی گوید اگر دریابد که تحقیر یا نکوهش می‌شود. اظهاراتی مانند چطور توانستی این کار را انجام دهی یا اگر من بودم چنین نمی کردم را رها کنید. آزادی این را به او بدهید که آشکارا و صادقانه هر آنچه که می‌خواهد توضیح دهد بدون قضاوت شما، آنگاه شما شگفت زده خواهید شد. شما مجبور هم نیستید که او را ببخشید یا با او موافق باشید. شما با این کار به راحتی محیطی آزاد را برای او ایجاد کرده اید که هر آنچه فکر می‌کند برای شما بگوید.
۳ – از بکار بردن کلمه چرا بپرهیزید وقتی روانشناسان دوره کارآموزی خود را سپری می‌کنند، از آنها می‌خواهند تمرین کنند که کلمه چرا را از دایره لغاتشان حذف کنند. زیرا پرسیدن چرا به طور مکرر، انرژی منفی می‌دهد و شرایط را بحرانی و حساس می‌کند. وقتی که شما از یک مرد بپرسید که چرا این کار را اینطور انجام داده ای، او اینطور استنباط خواهد کرد که به او گفته اید که تو احمق هستی که روی زمین این را ه را برای این کار انتخاب کرده ای! حالا او قبل از اینکه جملاتتان را تمام کرده باشید حالت تدافعی به خود می‌گیرد. تمرین کنید که به جای استفاده از کلمه چرا بگویید درباره این موضوع به من بیشتر بگو.
۴ – هرگز نگویید ما نیاز به گفتگو داریم هیچ چیز بهتر از این جمله نمی تواند یک مرد را وادار کند که کمتر حرف بزند. این جمله حامل این پیام است که او کار اشتباهی کرده است که در دردسر افتاده و باید درباره اش توضیح دهد. او گفتگو را قبل از شروع کردنش متوقف خواهد کرد. بهترین راه برای مطرح کردن یک موضوع مهم به آرامی و غیر مستقیم وارد شدن به آن است. زمانی که هر دوی شما مشغول انجام آن هستید را انتخاب کنید مثل آشپزی و یا تمیزکاری سبک، که او راحتی بیشتری احساس کند. به خاطر داشته باشید وقتی او درگیر فوتبال جمعه شب است برای این کار به او نزدیک نشوید.
۵ – گوش دادن واقعی را یاد بگیرید شما همیشه شانس شنیدن افکار او را نخواهید داشت. چندین بار شده است که شما وقتی که او صحبت می‌کرده است در فکر دیگری بوده اید یا شاید هم فکر می‌کرده اید که در جواب به او چه بگویید؟! این موضوع بسیار مهم است که اکنون را با او باشید تا اینکه به افکارتان اجازه دهید همه جا باشد غیر از با او. یک مرد می‌تواند احساس کند که شما واقعاً می‌خواهید حرفهای او را بشنوید یا خیر. درست شنیدن بهترین راه برای رسیدن به یک گفتگوی واقعی است که او هم بتواند حقیقت را به شما بگوید.

مهاجر
۳۰ دی ۹۲ ، ۱۹:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
((به نظر می رسد بیشتر جوانان قید ازدواج را زده اند و یا زوج های جوان خیلی کمتر از گذشته برای خرید به بازار می آیند و وقتی هم که می آیند ترجیح می دهند با نصف کردن سرویس طلا و کم کردن از آن به نوعی آبرو داری کنند.چون قدرت خریدشان پایین آمده است و از پس چنین هزینه هایی بر نمی آیند. در این بین هستند جوانانی که به دلیل ترس از کابوس خرید، عقد و تالار و هزینه های سنگین ازدواج از ازدواج می ترسند و هرگز پا پیش نمی گذارند)).



انگشت دختر ساده ترین سرویس طلا و جواهر موجود در ویترین را نشانه رفته است.سرویس جواهر ساده ای که وقتی از قیمتش مطلع می شوند هوش از سرشان می پراند و رنگ پریده به هم نگاه می کنند.پسر نگاهی معنا دار به همسرآینده اش می کند و با زبان بی زبانی به اومی فهماند که خرید چنین سرویسی در توان او نیست. ساعت ۱۱صبح است و بازار طلا و جواهر بازار بزرگ تهران آرام آرام می خواهد کارش را شروع کند.همان ابتدای دهانه ورودی بازار طلا فروشان چند دختر و پسر جوان که برای خرید عروسی همراه با خانواده هایشان به بازار آمده اند توجه ها را جلب می کنند.عروس و داماد آینده و همراهانشان که برای خرید طلا و جواهر به بازار تهران آمده اند و شاید قصدشان خرید ی ارزان قیمت تر از مغازه های سطح شهر است وارد مغازه ای می شوند. دختر انگشت اشاره اش را به سمت ساده ترین سرویس موجود در ویترین مغازه می گیرد و می گوید این یکی بد نیست.سرویسی که قیمت ۱۵میلیونی اش هوش از سرشان می پراند و نگاهشان را به هم گره می زند. با پیشنهاد صاحب مغازه و پس از کلی بحث بین همراهان عروس و داماد قرار بر این می شود که آقا داماد علی الحساب نیمی از سرویس؛ شامل گردنبند و گوشواره ها را خریداری کند و بقیه را بگذارند برای زمانی که دستشان باز شد و وضع مالی شان بهتر شد.

خرید سرویس طلا و حلقه نامزدی اولین خان ازدواج 
نوبت خرید حلقه های ازدواج است و دیگر نمی شود از خرید آن صرف نظر کرد، پسر به آرامی چیزی در گوش همسر آینده اش زمزمه می کند و پس از آن بازهم ساده ترین حلقه ها روی میز طلا فروشی قرار می گیرد. چانه زدن های مادر داماد و عروس خانم هم نمی تواند حتی ریالی از مبلغ ۱میلیون و ۸۵۰هزار تومانی حلقه ها کم کند و با هزار منت از سوی جواهر فروش حلقه ها برایشان فاکتور می شود. با داماد آینده که صحبت می کنم می گوید: با پس انداز و وام هایی که گرفته ام و کمکی که پدرم برای ازدواجم به من کرده باید هم خرید عروسی را انجام دهیم ،هم مراسم را برگزار کنیم و هم خانه ای را برای سکونت رهن و اجاره کنیم.هزینه ها سر سام آورند و فکر می کنم با این وضعیت باید دوباره به سراغ وام و قرض گرفتن بروم.

جوانانی که قید ازدواج را می زنند 
برای آگاهی بیشتر از وضعیت خرید های ازدواج به سراغ یکی از طلا فروشان بازار می روم، تاجری که از کم شدن حجم فروشش ناراحت است می گوید:درست است که میزان نقدینگی و مبلغ ریالی فروشمان نسبت به سال گذشته افزایش داشته است اما حقیقت چیز دیگری است ، به نظر می رسد بیشتر جوانان قید ازدواج را زده اند و یا زوج های جوان خیلی کمتر از گذشته برای خرید به بازار می آیند و وقتی هم که می آیند ترجیح می دهند با نصف کردن سرویس طلا و کم کردن از آن به نوعی آبرو داری کنند.چون قدرت خریدشان پایین آمده است و از پس چنین هزینه هایی بر نمی آیند. در این بین هستند جوانانی که به دلیل ترس از کابوس خرید، عقد و تالار و هزینه های سنگین ازدواج از ازدواج می ترسند و هرگز پا پیش نمی گذارند.

خرید آیینه و شمعدان رسمی دیرینه! 
از چهار راه گلوبندک به سمت خیابان وحدت اسلامی می شود بورس آیینه و شمعدان فروش های تهران، و هر عروس و داماد تهرانی به خصوص از اقشار متوسط و پایین برای خرید آیینه و شمعدان عروسی شان به این منطقه می آیند. مغازه ها را یک به یک برانداز می کنم تا شاید عروس و دامادی را پیدا کنم که برای خرید به این بازار آمده باشند. پس از گذر از نزدیک به ۲۰مغازه بالاخره به مغازه ای می رسم که معلوم است دو خانواده همراه با عروس و داماد جوان برای خرید آمده اند.عروس خانم دست روی یکی از آیینه شمعدان ها و پایه های آن می گذارد.فروشنده با سرعت می گوید:قیمت این مجموعه برنجی ۶۵۰هزار تومان است. به سرعت آیینه شمعدان کناری اش را هم نشان می دهد و می گوید:این یکی برایتان در می آید یک میلیون تومان. دختر نگاهی به شمعدان های کریستالی موجود درمغازه می اندازد و قیمتشان را سوال می کند و مغازه دار بی درنگ می گوید:بین ۲۰۰تا ۶۰۰هزار تومان.آیینه و شمعدان فروشی های خیابان ۱۵خرداد مختص اقشار متوسط و کم در آمد است و اگر به دنبال آیینه و شمعدان نقره هستید باید خریدتان را از همان بازار بزرگ انجام دهید آن هم با مبلغی معادل ۳تا ۸میلیون تومان که فکر نمی کنم پرداخت این مبلغ از عهده هر کسی بربیاید.اگر پول کافی به همراه داشته باشی و زمان هم اجازه بدهد می شود تمام خرید یک عروسی را از خیابان های اطراف بازار تهران انجام داد.خیابان باب همایون بورس فروش کت و شلوار است و خیلی از آقا دامادها ترجیح می دهند به خاطر قیمت مناسب کت و شلوار در این خیابان کت و شلوار دامادی شان را از مغازه های خیابان باب همایون تهیه کنند.حین قدم زدن در خیابان باب همایون یک پاساژ نوساز وشیک لباس مردانه فروشی توجهم را جلب می کند.از ازدحام و شلوغی بازار در این منطقه و پاساژ خبری نیست و بیشتر مغازه ها خالی از مشتری هستند.قیمت یک ست کامل کت و شلوار دامادی را از یکی از مغازه داران می پرسم. با هیجان می گوید: اگر برای خودتان می خواهید یک دست کت و شلوار ترک را با تخفیف می دهم یک میلیون و ۲۰۰هزار تومان!

ولی کمی آن سوتر مغازه ای بزرگ که اجناسش تولید داخل است کت و شلوار و پیراهن دامادی را فقط به ۲۰۰هزار تومان می فروشد و صاحب مغازه می گوید:بالاترین قیمت ما ۳۰۰هزار تومان است. اگر امتحان کنی دیگر سراغ جنس خارجی نمی روی.

بعد از هفت خان خرید سر عقد، نوبت یافتن تالار است 
کت و شلوارت را که خریدی و هفت خان خرید سر عقد مثل کیف و کفش عروس، لوازم آرایش و… را پشت سر گذاشتی باید کفش آهنی به پا کنی و به سراغ تالار و خانه اجاره ای بروی تا بتوانی پس از برگزاری یک مراسم آبرو مند دست همسرت رابگیری و زندگی مشترکت را شروع کنی. به سراغ تالارها و سالن های پذیرایی لوکس در خیابان های شمالی تهران نمی روم. چرا که برگزاری یک مراسم عروسی در این گونه سالن ها و تالارها دست کم ۲۰تا ۳۰میلیون تومان هزینه می بردو پرداخت چنین هزینه ای از عهده هر کسی خارج است.تالاری در خیابان پیروزی تهران برای پذیرایی از ۱۰۰نفر میهمان آن هم با یک نوع غذا که همانا زرشک پلو با مرغ است مبلغ یک میلیون و ۶۰۰هزار تومان مطالبه می کند و اگر بخواهی تنوع غذایی را بیشتر کنی باید تا ۳میلیون و ۵۰۰هزار تومان هم هزینه کنی.تالار دیگری در غرب تهران برای پذیرایی از ۲۰۰نفر میهمان با دو نوع غذا ۵میلیون تومان پول می گیرد.البته اگر خودت یا پدرت کارمند یکی از سازمان های دولتی که در تهران صاحب تالارند باشید می توانید با مبلغی معادل ۲میلیون و ۵۰۰هزار تومان جشن عروسی تان را برگزار کنید.

هزینه آرایشگاه و لباس و دسته گل هم با داماد 
از دیگر موارد هزینه بر برای عروسی لباس عروس و هزینه آرایشگاه عروس خانم است که آن هم بر عهده خانواده داماد است. تقاطع خیابان جمهوری با خیابان ولیعصر تهران پراست از مزون های فروش و کرایه لباس عروس.با سرزدن به چند تایی از این مغازه ها قیمت لباس عروس در این منطقه هم به دستم آمد.البته به گفته مردم و عروس خانم هایی که برای خرید به این منطقه آمده اند قیمت در مناطق شمالی شهر خیلی بالاتر از این حرف هاست و اگر با این بودجه به مزون های شمال شهر بروی مایه استهزاء و خنده دیگران خواهی شد.

در این خیابان می توان با ۴۰۰هزار تومان تا یک میلیون تومان لباس عروسی به اصطلاح تن پوش اول خرید و برای یک شب به تن کرد.قیمت گرفتن از آرایشگاه های زنانه کاری زنانه است و باید از عروس خانم ها و خانواده هایشان کمک گرفت،قریب به اتفاقشان می گویند هزینه آرایش عروس در تهران از ۷۰۰هزار تومان شروع می شود و به رقم های میلیونی ختم می شود.

آخرین کار گل زدن ماشین عروس و دسته گل عروس خانم است.قیمت برای گل زدن هم در بالا و پایین شهر متفاوت است و می توان گل زدن یک ماشین عروس را همراه با تهیه دسته گل عروس خانم و دو تا سبد گل در مناطق جنوبی شهر با ۳۰۰هزار تومان انجام داد.همین کار در گل فروشی های بالای شهر و البته با گل های زیباتر و مرغوب تر به رقمی نزدیک به ۲میلیون تومان می رسد.خدا را شکر کارها به خوبی انجام شده است و آقا داماد باید با پس انداز و حقوق کارمندی اش خانه ای تهیه کند. فکر خرید را از ذهنتان خارج کنید چون خرید خانه در این شهر کار هر کسی نیست چه رسد به جوانان. برای این کار هم جنوب شهر را انتخاب می کنیم، آری در این منطقه اگر ۳۰میلیون تومان پول داشته باشی می توانی یک آپارتمان ۵۰متری رهن کنی و اگر بخواهی کمی پا از گلیمت بیرون بگذاری و چند کیلومتری بالاتر بروی باید یا مبلغ رهن را چندمیلیونی افزایش دهی یا ماهیانه بین ۱۰۰تا ۴۰۰هزار تومان روی کرایه خانه بگذاری.

تهیه جهیزیه گرفتار چشم و هم چشمی

تهیه جهیزیه توسط خانواده عروس هم یکی از دغدغه های خانواده هاست و در بسیاری از موارد چشم وهم چشمی بین خانواده ها باعث شده هزینه تهیه جهیزیه سربه فلک بکشد که خود گزارش مجزایی را می طلبد.اما خیابان امین حضور مرکز خرید و فروش لوازم خانگی است و می توان تمام لوازم برقی مورد نیاز برای شروع یک زندگی را از این خیابان خریداری کرد. نکته جالب این است که هر یک از مغازه ها در این خیابان برای اجناسی مشابه قیمت متفاوتی اعلام می کنند و باید برای به دست آوردن کمترین قیمت تمامی مغازه ها را زیر و رو کنی. از بین این همه مغازه فروش لوازم خانگی در این خیابان تنها می توان چند مغازه را پیدا کرد که در آنها اجناس تولید داخل به فروش می رسد. اگر قصد خرید اجناس خارجی دارید باید حداقل ۲۰میلیون تومان پول به همراه داشته باشید. به سراغ یکی از همین فروشندگان تولیدات داخلی می روم. مغازه دار قیمت ساده ترین اقلام موجود در مغازه اش را یک به یک می گوید. ماشین لباسشویی دوقلو از ۳۵۰هزار تومان، ماشین لباسشویی اتوماتیک۸۰۰هزار تومان. یخچال ایرانی هم از ۵۲۰هزار تومان شروع می شود. برای خرید گاز طرح فر حداقل باید ۲۵۰هزار تومان هزینه کنی و با ۱۷۰هزار تومان هم می توانی یک چرخ گوشت و با ۲۲۰هزار تومان هم یک جارو برقی ایرانی بخری.البته اینها قیمت کم کیفیت ترین اقلام ایرانی موجود در بازار است و به گفته یکی از کسبه خیابان امین حضور باید برای تهیه لوازم خانگی ایرانی با کیفیت، حداقل ۱۰میلیون تومان پول کنار گذاشت چراکه با نوسانات قیمت ارز قیمت این کالاها هم بالا رفته است.با این همه، واقعیت این است که با هزینه ای به مراتب کمتر و البته با سادگی بیشتر می توان یک مجلس آبرومند برگزار کرد آن هم با کنار گذاشتن رسم و رسومات قدیمی و کهنه که چون سدی در مقابل ازدواج است مثل خریدهای زایدی که بسیاری از خانواده ها در هنگام عقد بر داماد تحمیل می کنند و می شود آن را در طول زندگی انجام داد یا خرید لوازمی که شاید ضروری نباشد بنابراین می شود با خرید و مراسمی ساده و جهیزیه ای معمولی زندگی را آغاز کرد.


برگرفته شده از وبلاگ مهاجر از آدرس اینترنتی mohajer.blog.ir
مهاجر
۲۹ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز یکی از دوستان سی چهل ساله‌ام را بعد از مدت‌ها دیدم. بعد از کمی صحبت گفت: اقدام نکردی؟ گفتم برا چی؟ گفت: معمولاً در این سنین برای چی اقدام می‌کنن؟

بالاخره دوزاری‌ام افتاد که منظورش ازدواج است!

گفتم: حالا تا ۳۵ سال وقت هست ;)

گفت: مرد حسابی! تا اون موقع که عقلت کامل می‌شه و دیگه ازدواج نمی‌کنی که!!! http://aftab.cc/modules/Forums/images/smiles/icon_acc%20(11).gif

اول فکر کردم شوخی می‌کند، اما کمی که توضیح داد، دیدم واقعاً جدی می‌گوید!

می‌گفت: خدا وکیلی! من اگر الان و در این سن می‌خواستم ازدواج کنم، بلا نسبت غلط می‌کردم!!

می‌گفت: ازدواج با هیچ عقل سالمی جور در نمی‌آید!!

گفتم: والا به قول شما، من همین الان هم هر چی فکر می‌کنم می‌بینم ازدواج کنم که چی بشه!؟ مگه بیکارم!؟

گفت: راست می‌گی! حواسم نبود که شما همین الان هم عقلتون کامله! :)

 

اما جدا از تمام این شوخی‌ها، به صحبت‌های رد و بدل شده بین ما دقت و فکر کنید! حقیقتاً یکی از نکات فراموش شده در مورد ازدواج در سنین بالا همین است! حقیقتاً ازدواج، عشق می‌خواهد. هر کجا هم که عقل وارد شود، عشق خارج می‌شود. انسان هم که هر چه بزرگ‌تر می‌شود، عاقل‌تر می‌شود و می‌توان گفت از عشقش کمتر می‌شود.

من افرادی را می‌شناسم که وقتی از سن ۳۰ سال گذشته‌اند، دیگر هیچ رغبتی برای ازدواج نداشته‌اند… یعنی انسان اگر تا ۳۰ سال دوام بیاورد، دیگر خیلی سخت است که عقل اجازه دهد که برود به سمت ازدواج!

نکته جالبی بود که باعث شد نظرم در مورد ازدواج تا حدودی عوض شود! به نظرم باید هر چه سریع‌تر تا فعلاً عقل کامل‌تر از این نشده ازدواج کنیم!!!





مهاجر
۲۹ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مرد از راه می رسه
ناراحت و عبوس
زن:چی شده؟
مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)
زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو!
مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه ....

لبخند می زنه
زن اما "می فهمه"مرد دروغ میگه:راستشو بگو یه چیزیت هست
تلفن زنگ می زنه
دوست زن پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره
زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم.شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم!
مرد داغون می شه
"می خواست تنها باشه"
...............................................................................
مرد از راه می رسه
زن ناراحت و عبوسه
مرد:چی شده؟
زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه)
مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش
زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه  دو قطره اشک می ریزه
مرد اما باز هم "نمی فهمه"زن دروغ میگه.
تلفن زنگ می زنه
دوست مرد پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
(زن در دلش خدا خدا می کنه که  مرد نره )
مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم!
زن داغون می شه
"نمی خواست تنها باشه"

مهاجر
۲۷ دی ۹۲ ، ۰۵:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

«مشاهده» یعنی اینکه در هر انتخابی خوب مشاهده کنند، ظاهر و قیافه طرف مقابل را در ذهن خود بررسی کنند، شکل و حرکات شیوه گفتار و رفتار ظاهری او را به عنوان شرط اول بپذیرند، زیرا بارها به مرکز مشاوره مراجعه شده که آقا بعد از ۸ ماه می گوید: من زن قد بلند می خواستم خانم قدش کوتاه است، یا اندازه بینی و فرم دندانهای او مطابق سلیقه من نیست و یا خانمی می گوید شوهرم نمی تواند در جمع صحبت کند، خوب لباس نمی پوشد و از این قبیل نظرها. بنابراین اگر قصد و نیت ازدواج است تا حدی که اسلام هم اجازه داده باید یکدیگر را ببینند و بپسندند.
«مصاحبه» است که دو نفر باید خوب با هم صحبت کنند و درباره نکات مثبت و منفی یکدیگر و مسائل مهمی که در تاریخچه هر کدام وجود دارد. بیماریهای خاص، محل سکونت، آینده و اینکه می خواهند کار کنند یا شغلشان چه باشد، نحوه تربیت فرزندان و مسائل دیگری که ممکن است پیش بیاید صحبت کنند و چند جلسه با اطلاع خانواده ها، دختر و پسر با هم دیدار و گفتگو داشته باشند تا نسبت به هم شناخت بیشتری  پیدا کنند.
«مکاشفه» است که به قصد تحقیق و بررسی از زندگی اجتماعی طرف مقابل پرسش کنند از مدرسه، محل کار، محل سربازی، دانشگاه و ... تا ببینند وجهه اجتماعی او چگونه است. برخوردش با مردم در اجتماع چطوری است مثلاً فردی که با هیچ کس ارتباط ندارد و دوست صمیمی هم ندارد  شاید دچار بدبینی باشد یا اختلاف داشتن خانواده همسر با همسایه و دیگران ... یا اختلالات دیگر که بهتر است همان ابتدا با پرسیدن از افراد مختلف چهره اجتماعی او بهتر مشخص شود.
«مشاوره» که بر اساس تخصص، تبحر و تجربه مشاور دو نفر با هم مقایسه می شوند که میانشان تا چه حد و میزان سازگاری وجود دارد و تناسب زندگی این دو با هم چقدر است و بر همین اساس هر دو مورد سنجش مشاور قرار می گیرند و چون مشاور یک فرد بی طرف است می توان روی اظهارنظر او حساب کرد و تأیید یا عدم تأیید او را به حساب مخالفت افراد خانواده نگذاشت.
مهاجر
۲۱ دی ۹۲ ، ۲۳:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 آدم‌ها با هم فرق دارند حتی دو برادر که در یک خانواده و با یک پدر و مادر بزرگ شده‌اند ممکن است دنیاهایی متفاوت داشته ‌باشند؛ این تفاوت‌ها با ورود به اجتماع بیشتر می‌شود، اما اولین جایی که آدم‌ها این تفاوت‌ها را احساس می‌کنند در محیط خانواده است.

 آنها وقتی کودک هستند می‌فهمند با خواهر و برادر‌های بزرگ ‌تر یا کوچک‌ ترشان فرق دارند و پدر و مادر با هر کدام به گونه‌ ای خاص رفتار می‌کنند.

این تفاوت رفتار پدر و مادر چیزهای زیادی را درون فرد می‌سازند و حتی آینده او را شکل می‌دهند؛ فرزندان اول همیشه شخصیتی متفاوت با فرزندان آخر یا وسطی‌ها دارند، در اینجا می‌خواهیم شما را با خصوصیات رفتاری هر آدم براساس ترتیب تولد آنها در خانواده آشنا کنیم و بررسی کنیم ازدواج هرکدام با هم چه خوبی‌ها و بدی‌هایی به همراه خواهد داشت.

فرزندان اول؛ می‌خواهند به همه فرمان دهند

آنها ذاتا فرمانده به دنیا آمده‌اند. فکر می‌کنند همیشه حق و اولویت در هر کاری با آنهاست،از کودکی یاد گرفته‌اند که بر خواهر و برادرهای کوچک‌تر‌شان ریاست کنند و همین حس در بزرگسالی نیز همراه آنها ست.

خصوصیات مثبت: با احساس ریاستی که دارند می‌توانند به زندگی و کار زیردستان خود جهت دهند یا حتی موجب تحول شوند.

معمولا ایرادگیر، مشکل‌پسند و دقیق هستند و عاشق توجه به جزئیات مسائلند. افرادی وقت شناس، منظم و با کفایتند که دوست دارند همه چیز به بهترین نحو انجام شود. از مسائل غافلگیرکننده به هیچ وجه خوش‌شان نمی‌آید.

خصوصیات منفی: معمولا کمی بداخلاق، ترشرو و بی احساس به نظر می‌رسند.گهگاه به دلیل زورگویی و فشاری که بر سایرین می‌آورند، تهدیدکننده و رعب‌آور هستند.چون فکر می‌کنند که همیشه حق با آنهاست و فقط خودشان همه چیز را می‌دانند، به دیگران اطمینان کمی دارند.آنها وظیفه‌شناس‌تر، جاه‌طلب‌تر و سلطه‌جوتر از خواهر و برادرهای کوچک‌تر از خود هستند.

شغل‌های مورد علاقه: ترجیح می‌دهند در رشته‌های مشکل‌تری مثل پزشکی، مهندسی و حقوق تحصیل کنند.احتمالا رئیس‌جمهورها، فضانوردان و مدیران عامل همه فرزندان اول خانواده هستند؛ بیش از نیمی از برندگان جایزه نوبل فرزند اول بوده‌اند.

فرزندان وسط؛ روابط عمومی آنها بهترین است

این دسته از افراد بیشتر به همسالان خود می‌پیوندند و به راحتی می‌توانند از خانواده جدا شوند در نتیجه آنها می‌آموزند که چگونه با منابع حمایتی دیگر ارتباط برقرار کنند؛ بنابراین به داشتن مهارت‌های مردمی بسیار عالی گرایش دارند.

خصوصیات مثبت: افرادی خانواده‌دوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت می‌برند.برای آنها مهم‌ترین چیز در زندگی آرامش است و حاضرند به هر قیمتی این آرامش را در زندگی به‌دست بیاورند.افرادی بسیار آرام و بی سر و صدا، شیرین و دوست داشتنی هستند و شنوندگان خوبی به‌شمار می‌روند.مهارت زیادی در حل مشکلات دارند چون همیشه هر دو جنبه یک مشکل را بررسی می کنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند.

خصوصیات منفی: نسبت به فرزندان اول خانواده، احساس سلطه‌گری کمتری دارند اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند یا حداقل با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند.از آنجا که سعی در راضی نگه داشتن همه دارند، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند.نمی‌توانند خوب تصمیم بگیرند تا جایی که باعث رنجاندن دیگران می شوند. برای شکست و اشتباهات دیگران، خود را سرزنش می کنند.

فرزندان آخر؛ همه جا سرخوشی می‌برند

ته تغاری‌ها بیش از همه می توانند خلاق و جذاب باشند ولی اغلب به عنوان توسری‌خور شناخته می‌شوند بیشتر از همه تمایل دارند در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کنند.

خصوصیات مثبت: افرادی شاد و سرزنده‌اند که این شادی و سرخوشی را با خود همه جا می‌برند و دیگران را نیز از آن بهره‌مند می‌کنند. چون همیشه مجبور بودند که با بچه‌های بزرگ‌تر سازش کنند مهارت‌های مردمی بسیار قوی پیدا کرده‌اند و عاشق این هستند که دیگران را با حرف‌ها و کارهای‌شان سرگرم کنند. هیچ کس برای آنها غریبه نیست و به سرعت با همه صمیمی   می‌شوند. افرادی برونگرا هستند که از وجود دیگران انرژی می‌گیرند. از ریسک کردن واهمه‌ای ندارند.

خصوصیات منفی: خیلی زود خسته می‌شوند. از طرد شدن واهمه داشته و تحمل کمی دارند.بیشتر خودشان را می‌بینند و معمولا به‌دلیل توقعات غیر واقعی‌شان از رابطه، رابطه‌های زیادی را از دست می‌دهند.

شغل‌های مورد علاقه : روزنامه نگاری، تبلیغات، فروش و هنرها از رشته‌هایی است که می‌توانند موفق باشند.ته تغاری‌های مشهور: کامرون دایاز، جیم کری، رویز ادانل، ادی مورفی و بیلی کریستال.

تک فرزندان؛ به دنبال تغییر دنیا هستند

تــک فرزندهــا خصوصیاتی شبیه فرزندان اول دارند و همیشه زیر بار انتظارات سنگین والدین هستند. تحقیقات نشان می‌دهد که این فرزندان اعتماد به نفس بیشتری دارند.

خصوصیات مثبت: در بیشتر زندگی به دنبال تغییر دنیا هستند. افرادی مرتب و منظم، با وجدان و وظیفه‌شناس و بسیار قابل اطمینان هستند و از قبول مسئولیت‌های مختلف واهمه‌ای ندارند. خوش‌بیان هستند و احتمالا بیش از بچه‌های دیگر از تخیل خود استفاده می‌کنند.

خصوصیات منفی: پرتوقع هستند و از انتقاد متنفرند و ممکن است غیرقابل انعطاف و کمال‌گرا  باشند. کمی کینه‌ای و پرتوقع هستند و معمولا از قبول اشتباهات‌شان سر باز می‌زنند.در برابر دیگران افرادی بسیار حساس و نفوذپذیرند که احساسات‌شان خیلی زود جریحه‌دار می‌شود.

ازدواج فرزندان اول با هم:خیلی سخت به تفاهم می‌ر‌سند

فرزند اول سلطه‌جوست و همین می‌تواند در زندگی زناشویی مشکلاتی را ایجاد کند و وقتی هم زن و هم مرد بخواهند امور زندگی را در دست گیرند قطعا مشکلاتی به وجود خواهد آمد؛ آنها ممکن است حتی بر سر اینکه چه فیلمی را تماشا کنند با هم به توافق نرسند و طبعا مشکلات‌شان در مسائل مهم‌تر مثل بزرگ کردن فرزندان یا محل زندگی جدی‌تر خواهد بود. البته در زندگی همه زن و شوهرها اختلافاتی اینچنینی وجود دارد اما این گروه به واسطه شخصیت قوی هر دو طرف بیشتر از همه درگیر نداشتن چنین توافق‌هایی خواهند شد.

ازدواج فرزند اول با وسطی: یک زوج ایده‌آل را می‌سازند

این ترکیب بهترین زوج را می‌توانند تشکیل دهند چرا که فرزندان دوم آرام و زودجوش هستند، به راحتی به خواسته‌های همسرشان تن می‌دهند چون به سلطه‌گری بچه‌های اول عادت دارند، فرزندان دوم وقتی با یک دستور بی‌چون و چرا از طرف همسرشان روبه‌رو می‌شوند، زیاد سخت نمی‌گیرند و نمی‌رنجند اما در اینجا خطری وجود دارد گاهی طرفی که فرزند دوم است بیش از اندازه خود و خواسته‌هایش را قربانی همسرش می‌کند و همین می‌تواند او را از آرزوهای شخصی‌اش دور کند و این دور شدن از خود دیر یا زود مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. البته این مورد هم بیشتر بستگی به این دارد که فرد فرزند اول چقدر سلطه‌جو باشد و همسرش چقدر انعطاف‌پذیر. از طرف دیگر، حمایت‌های همیشگی بچه‌های اول می‌تواند ترس از زورگویی‌شان را کمرنگ‌تر کرده و به همسرشان دلگرمی بیشتری بدهد.

فرزند وسطی با وسطی : فداکاری هر دو زندگی را خراب می‌کند

این ازدواج چندان توصیه نمی‌شود، چرا که هر دو آنها روحیه‌ای حساس و مسالمت‌جو دارند و هیچ کدام تمایلی برای به‌دست گرفتن زندگی ندارند و در نتیجه ممکن است بسیاری از کارها روی زمین بماند، هیچ کدام خواسته خود را به راحتی مطرح نمی‌کند و در نتیجه هر دو احساس می‌کنند در حال فداکاری‌ هستند در صورتی که همسرشان اصلا از خواسته آنها خبر ندارد؛ هر چند بهترین انتخاب برای ازدواج فرزند وسطی است اما دو فرزند وسطی ممکن است به‌راحتی نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند.بهترین توصیه برای این گونه زوج‌ها این است که هرچند وقت یک‌بار با هم حرف بزنند و خواسته‌های‌شان را بدون رودربایستی به هم بگویند.

ازدواج فرزند اول با آخری: با کمی درک کردن ازدواج خوبی است

این ترکیب هم چندان بد نیست اما می‌تواند مشکلات کوچکی را به همراه بیاورد؛ فرزند آخر عادت دارد همیشه کسی مراقب او باشد و فرزند اول از فرمان دادن و ریاست کردن لذت می‌برد. فرزند آخر همیشه مورد توجه و محبت دیگر اعضای خانواده بوده‌ است و به این توجه نیاز دارد ولی فرزند اول مستقل است و این نیاز همسرش را به پای ضعف او می‌گذارد البته از طرفی هم بچه‌های آخر به خدمت‌رسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچه‌های اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آنها جالب و آرام به نظر می‌رسد.

فرزند آخر با وسطی: ازدواج با فرزند وسط همیشه خوب است

این یک قانون است که فرزند وسطی می‌تواند به‌راحتی هر کسی را خوشبخت کند؛خلق‌وخوی سازگار آنها باعث می‌شود که با هر شرایطی خود را وفق دهند؛ بهترین توصیه برای این افراد این است که سعی کنند تمایلات یکدیگر را بهتر بشناسند تا زندگی بهتری داشته ‌باشند چرا که در غیر این صورت ممکن است هر دو مانند کودکان رفتار کرده و متحمل مشکلاتی در زندگی شوند.

ازدواج با تک فرزندها: به خانواده نگاه کنید

تک فرزندها هیچ وقت یاد نگرفته‌اند که چطور باید با خواهر و برادرهای بزرگ‌تر یا کوچک‌تر کنار بیایند و همیشه خودشان تنها در خانه فرمانروایی کرده‌اند. این بچه‌ها با توجه به اخلاق والدین‌شان خصوصیات متفاوتی دارند. برخی شبیه فرزندان اول سلطه‌جو و مستقل هستند و عده‌ای مانند فرزندان آخر نیازمند حمایت و توجه دیگرانند؛ بنابراین با توجه به شخصیت تک‌فرزندی زندگی متفاوتی خواهند داشت ولی درکل ازدواج با تک فرزندها چندان بد نیست چون آنها می‌توانند با تمام وجودشان به همسرشان عشق بورزند.

ازدواج فرزند آخر با آخر: پرازهیجان اما بدون دوام

این ازدواج می‌تواند برای هر دو طرف پر از شادی و سرخوشی باشد ؛چرا که هر دو به دنبال یک زندگی پرازریسک و هیجان هستند اما مسلما به دنبال هیجان بودن نمی‌تواند برای تمام زندگی جذاب باشد چرا که ممکن است هر دو طرف از زیر بار مسئولیت‌های زندگی فرار کنند و برایشان گرفتن تصمیم‌های مهم سخت‌ترین کار دنیا باشد و همین‌ مسائل می‌تواند دوام یک زندگی مشترک را دچار مشکل کند. هر دو این افراد یاد گرفته‌‌اند دیگران حمایت‌شان کنند و در نتیجه وقتی خودشان دو نفر در زندگی باشند جای خالی خیلی چیزها را احساس خواهند کرد.

مهاجر
۲۲ آذر ۹۲ ، ۲۲:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گاهی ما به خاطر عدم آگاهی از ساختار وجودی دختر و پسر ، نحوه ی رشد و نمو آنها را با هم مقایسه کرده و با دیدن افت در کودکمان غصه دار می شویم . لذا بنده تصمیم گرفتم در این پست برخی از تفاوت های ساختاری و رفتاری دختر و پسر را بیان کنم تا شما با آگاهی نسبت به آنها ، متوجه تفاوتهای رشد در کودکانتان گردید.

تفاوت های زمان حاملگی:

در طول دوران حاملگی ، استخوان های جنین دختر ، سه هفته زودتر از جنین پسر رشد می کنند.

جنین دختر از زمانی که در شکم مادر است ، صدای پدر و مادر خود را تشخیص می دهد.

تفاوت های زمان تولد:

معمولاً زمان به دنیا آمدن پسران ، یک ساعت و نیم بیشتر از زمان به دنیا آمدن دختران طول می کشد و احتمالاً به خاطر این است که وزن پسران هنگام تولد به طور متوسط ، ۵ درصد بیشتر از دختران است.

در شش ماهگی دختران ، مستقل تر از پسرهای هم سن و سال خود هستند.

بارزترین تفاوت در ماه های اول ، سرعت رشد دختر بچه هاست. قد و وزن آنها سریعتر افزایش می یابد و دندان های نیش آنها زودتر از پسران در می آید.

دختر بچه ها زودتر از پسر بچه ها شروع به صحبت می کنند و اعمال و حرکات خود را بهتر می توانند کنترل کنند.

دختران با شدت بیشتری نسبت به پسران ، به صداها و حضور افراد دیگر در اطراف خود واکنش نشان می دهند.

در هنگام تولد نوزادان دختر از نظر رشد بدن ، به اندازه ی چهار تا شش هفته ، جلوتر از نوزادان پسر قرار دارند.

همچنین در هنگام بلوغ نیز دختران به نحو قابل مشاهده ای ، حدقل دو سال از پسران هم سن و سال خود جلوتر هستند.

تفاوت در جسم پنبه ای

در مغز انسانها یک سری سلول های عصبی وجود داد به نام جسم پنبه ای.کار این سلول ها اتصال نیمکره ی راست ، به نیمکره چپ مغز می باشد. این سلول ها در مغز دختران بیشتر از مغز پسران یافت می شود. لذا دختران می توانند همزمان چند کار را با هم انجام دهند ، به عنوان مثال می توانند در یک زمان هم تلویزیون ببینند ، هم به حرف شوهرشان گوش دهند. بنابراین اگر مردی مشاهده کرد که هنگام صحبت با همسرش ، او به تلویزیون گوش می دهد ، ناراحت نشود ، چون زن به حرفهای او نیز گوش فرا می دهد.

اما مردها در یک زمان ، تنها از یک نیمکره می توانند استفاده کنند. لذا مرد نمی تواند در یک زمان چند کار را انجام دهد ، پس خانوم های محترم توجه داشته باشند که وقتی شوهرشان در حال انجام کاری است مثل تلویزیون دیدن ، با او صحبت نکنند و چیزی را مطالبه نکنند ، زیرا او تا زمانی که حواسش معطوف تلویزیون است ، متوجه حرفهای شما نمی شود. پس ابتدا او را صدا کنند و بعد با او صحبت نمایند.

تفاوت در نیمکرۀ چپ مغز

نیمکرۀ چپ مغز دختران ، زودتر از نیمکره ی چپ پسران رشد می کند ، لذا چون قوۀ تکلم که در این نیمکره وجود دارد ، دختران زودتر از پسران حرف زدن را یاد می گیرند.

تفاوت در نیمکره ی راست مغز

چون نیمکره ی راست مغز ، مسئول حل مسائل بصری و فضایی است ، در دختران دیرتر رشد می کند ، لذا روانشناسان معتقدند که بعضی از شغل ها مثل هوا و فضا ، مهندسی برق و نفت و ... برای دختران مناسب نیست. از طرفی به دلیل رشد دیرتر این نیمکره در دختران ، اغلب آنها در کودکی در تجسم اشیاء و چشم اندازهای متفاوت اطراف خود و نیز در تعیین موقعیت خود از لحاظ مکانی مشکل دارند.

مهاجر
۲۱ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر