ازدواج

کنار هم بودن‌های مداوم و حرف‌های غیررسمی و ارتباطات گاه و بی‌گاه به تدریج هشداری بر روح و ذهن و دل می‌زند که این هیچ از او نمی‌داند.
وقتی مردی نمی‌داند و نمی‌تواند باور کند که تداوم حرف زدن‌های همسر، درست زمانی که او بی‌حوصله و خسته است برای آزار او نیست و فقط نیازمند این است که برای گفته‌هایش به حرف و نگاه و حرکتی تأیید شود و همه از خصلت‌های خاص زنانه است و اگر همسر تحت فشار با پرخاشگری و سرزنش سخن می‌گوید یا حرف نمی‌زند و با سکوتش بیان می‌کند که مرد باید اکنون به ناز او بها دهد یا با ابهام و مقدمه به اصل مطلب می‌رسدو... مستلزم رسیدن به شناخت زوجین از یکدیگر است. 
مرد گاهی دوست دارد تنها باشد، اگر برای آینده و مراسم پیش رو بی‌تفاوت  است و هرچقدر همسر با شوق و نشاط حرف می‌زند، او ساکت است یا حواس و فکرش به هرچیزی غیر از شنیدن است، خاصیت مرد بودنش چنین اقتضا می‌کند. و برای درک این موضوع زن باید به شناخت صحیحی از مرد رسیده باشد تا از تعارض‌ها و تنش های بعدی پیشگیری شود.
دوران عقد لحظاتی را می‌آفریند که همسران بتوانند از روحیات یکدیگر آگاه شوند بی آن‌که عمل یا سوءتفاهمی سبب رنجش آنان شود. هر کدام از زوجین درباره خود اطلاعات و شناختی دارند که گاه فکر می‌کنند همه آن‌ها را با همان خصوصیات می‌شناسند و می‌پذیرند، پس ناآگاه و بی‌نیاز از کسب آگاهی از دیگری به ازدواج روی می‌آورند. اگر همسران به خاطر داشته باشند از فرصت در کنار هم بودن در دوران کوتاه عقد برای رسیدن به شناختی کامل از یکدیگر استفاده کنند می‌توانند بهبودی رابطه‌شان را در آینده نیز تضمین کنند. دوران عقد گذرگاهی است که یکی از مهم‌ترین اتفاق‌ها در آن می‌تواند درک تفاوت‌ها و تلاش در جهات ایجاد تفاهم و سازگاری زوجین با یکدیگر باشد.

لیلا کیانیان

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نگاهی امروزی به دوران عقد

قبل از آغاز زندگی مشترک، دوران عقد تنها فرصتی بود که زوج جوان به شناختی نسبی از هم می‌رسیدند. هر چند در بسیاری از خانواده‌ها باز هم زوج جوان نمی‌توانستند تعامل چندانی با هم داشته باشند، اما همین تعامل اندک نیز می‌توانست در مواردی تفاوت‌های فاحش را آشکار کند و از متلاشی شدن یک خانواده پس از شکل‌گیری کامل و پس از تولد فرزندان جلوگیری کند و تلاشی در همان مراحل اولیه زندگی که آسیب‌های کمتری از این جدایی وجود داشت، اتفاق می‌افتاد. از طرفی دوران عقد به خانواده‌ها هم این فرصت را می‌داد که بتوانند کمک‌های خود به زوج جوان را ساماندهی کنند. 
درگذشته توقعات زوجین هم از یکدیگر ابهامات کمتری داشت. خرده فرهنگ‌ها بسیار کمتر بود و یکدستی فرهنگ جامعه تکلیف را مشخص می‌کرد. همچنین تعدد توقعات و میزان توقعات کمتر بود. زیرا زندگی‌ها ساده‌تر بود. به دلیل کمتر بودن ابهام در توقعات، زوج جوان با تعارضات کمتری روبرو بودند و همان تعاملات اندک دوران عقد می‌توانست تفاوت‌های مخرب را آشکار کند. 
در حال حاضر شیوه ازدواج سنتی در حال تغییر است و تعداد زیادی از ازدواج‌ها بر اساس انتخاب خود زوجین و بر اساس شناخت نسبی آن‌ها از هم انجام می‌شود. در چنین شرایطی وضعیت دوران عقد قدری تفاوت پیدا می‌کند. دوران عقد از یک سو فرصتی فراهم می‌کند تا خانواده‌ها بتوانند برای کمک‌های خود به زوج جوان برنامه‌ریزی کنند. امروزه شاید زوجین نیاز به حمایت‌های بیشتری از سوی والدین خود داشته باشند. در گذشته یک زوج جوان که فقط یکی از آن‌ها با یک مدرک تحصیلی حتی دیپلم در اداره‌ای شاغل می‌شد، می‌توانستند خیلی زود زندگی مستقل خود را ساماندهی کرده و از نظر اقتصادی روی پای خود بایستند اما امروزه حتی با وجود تحصیلات عالیِ هر دو نفر، تا سال‌ها این زوج جوان نمی‌توانند استقلال مالی ییدا کنند. دوران عقد این فرصت را فراهم می‌کند که پدر و مادرهای طرفین بتوانند به توافقات و تفاهماتی در حمایت‌های خود از این زوج جوان برسند. از سوی دیگر هرچند امروزه امکان تعاملات زوجین در دوران عقد بیشتر شده اما نیاز به برخوردهای مکرر نیز بیشتر شده است، زیرا امروزه حتی در یک خانواده تفاوت‌های فرهنگی به چشم می‌خورد و این تفاوت‌ها، توقعات متفاوتی به وجود می‌آورد. زوج جوان باید تعامل طولانی داشته باشند تا به طور موردی از سطح توقعات همسر خود خبردار شوند و این نیاز به تعامل بیشتر دارد. لذا هر چند زوج جوان خود، همدیگر را انتخاب کرده باشند، اما نباید به شناخت قبل از ازدواج بسنده کنند زیرا به دلیل وجود خرده فرهنگ‌ها و تفاوت‌های بیشتر فرهنگی در جامعه، نیاز به شناخت بهتر قبل از آغاز زندگی مشترک نیز بیشتر شده است و آشنایی قبل از ازدواج نیاز به دوران عقد را برطرف نمی‌کند.
بهتر است زوجین به آشنایی خود قبل از ازدواج بسنده نکرده و با توجه به تنوع بیشتر فرهنگی از دوران عقد نهایت استفاده را در جهت شناخت همسر خود و قبل از آغاز زندگی مشترک بکنند و خانواده ها نیز با توجه به مشروعیت روابط زوجین موانع برای تعامل آن‌ها ایجاد نکنند تا در این دوران فرصت مناسبی برای شناخت زوجین از هم فراهم شود و قبل از رسمیت زندگی و به ویژه تولد فرزندان زوجین به تفاهم لازم جهت ادامه زندگی مشترک دست یابند.

ناهید هاشمیان

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بهانه‌اش گرفتن جزوه استاد است. جزوه دادن‌ها و گرفتن‌ها ادامه پیدا می‌کند و... بهانه‌اش برگزاری همایش یا جلسات فرهنگی دانشگاه است. همکاری در این گروه‌ها آدم‌ها را به هم نزدیک و باب آشنایی را باز می‌کند. حضور همزمان دختران و پسران در دانشگاه بستر آشنایی‌های قبل از ازدواج را فراهم کرده است، آشنایی‌هایی که قرار است به ازدواج ختم شود. دکتر کیمیایی آشنایی در محیط دانشگاه را بررسی می‌کند.

 

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر




مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اسمش رویش است، یعنی همین طور اتفاقی و یک‌هو، یعنی توی خیابان با یک نفر آشنا شوی. بعد به این نتیجه برسی که این فرد همان همسر رویاهایت است! توی خیابان که می‌گویم مثل ایستادن در صف نانوایی، ایستادن در ایستگاه مترو، دم در کتابفروشی یا حتی در حین عبور از چراغ قرمز! بالاخره آشنایی خیابانی ممکن است در موقعیت‌های مختلف باشد که آن وقت آدم با یک نظر عاشق شود! خانم دروگر کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور خانواده وجوه منفی این روش را بیان می‌کنند

 

   مخالفم

• به خاطر نداشتن اطلاعات اولیه از منبع موثق و انتخاب بر اساس ملاک‌های ظاهری احتمال فریب و نیرنگ زیاد است.

• فرد به راحتی نمی‌تواند به آگاهی‌هایی که درباره فرد مقابلش به دست آورده اعتماد کند. 

• ایجاد دلبستگی‌های احتمالی قبل از هر نوع شناخت عقلانی و منطقی، تصمیم‌گیری فرد را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اون قدیما...

یک کاروان ده نفره شامل مامان، خاله و خواهر و ... چادر سرشان میکردند، به قول خودشان کفش آهنی می پوشیدند و میرفتند سراغ دخترهایی که از بچگی برای پسرشان زیر سرگذاشته بودند . اول مادر و سایر خانم های فامیل از مادر دختر اجازه می گرفتند و جلسه اول اصلا دختر دیده نمی شد ( آفتاب مهتاب ندیده و سنگین ) . جلسه دوم دوباره همان خانم ها می رفتند و این بار شرط تشکیل جلسه، اجازه ی حاج آقا ( همان پدر دختر) بود و تفاوتش هم حضور دختر خانم در جلسه . پدر دختر با توجه به شناختی که از خانواده پسر داشتند اجازه تشکیل جلسه دوم را صادر می کردند . ناگفته نماند که در این میان نقش یک حاج خانم ثالث که نه مادر عروس بود و نه مادر داماد اصلا قابل چشم پوشی نیست . شخص مورد نظر با جایگاه حقوقی " واسطه ی امر خیر" در نقش های پیک، تلفن و مشاور ظاهر می شد . به هر حال بعد از چند جلسه رفت و آمد و یکی دوبار جواب منفی شنیدن با اجازه حاج آقای شماره یک ( پدر پسر ) و حاج آقای شماره دو ( پدر دختر ) به مبارکی و میمنت دو گل نوشکفته به نام هم می شدند. بعد هم مراسم عقد و حضور عاقد و سفره عقد و با اجازه بزرگترها بله . معمولا در این نوع آشنایی و ازدواج، نقش خانواده و بزرگترها آنقدر پررنگ بود که نقش عروس و داماد اصلا به چشم نمی آمد . یعنی همان مثالی که شاید خیلی ها از پدر بزرگ و مادربزرگ هایشان شنیده اند، اینکه بعد از خواندن خطبه عقد تازه عروس و داماد یکدیگر را دیده اند...

اما حالا...

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بی گدار به آب زدن در هرچیزی اثرات بدی دارد . خصوصا  تصمیمی از  جنس ازدواج که همه زندگی تان را تحت الشعاع قرار می دهد . قبل از آنکه وارد زندگی مشترک شوید باید بعضی از مهارت ها را تمرین کنید تا بتوانید از پس زندگی دونفره بربیایید. وقتی توانستید برخی از توانمندی ها را کسب کنید، آن وقت می توانید مرد زندگی باشید. در زیر به برخی از این مهارت ها اشاره کرده ایم:

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

  انعطاف‌پذیر بودن فرد برای شرایط جدید و تطبیق با او بسیار مؤثر است. فرد ساختار خانوادگی جدیدی به دست می‌آورد و بستگان همسرش به او نزدیک می‌شوند. این افراد فرهنگ و هنجارهای متفاوتی دارند و فرد به طور یقین در محیط جدیدی که ممکن است در برخی موارد برایش توجیه نشده باشد، قرار می‌گیرد. در صورتی که انعطاف‌ناپذیر باشد و بخواهد تمام هنجارها و فرهنگ خود را فقط موجه بداند و تحمل کند، در این محیط جدید پذیرفته نمی‌شود و عدم پذیرش به ایجاد دشواری‌های دیگر و دوری بیشتر منجر می‌شود. این دوری به پذیرش کمتر منجر شده و کار به جایی می‌رسد که امکان تطبیق با محیط جدید از بین می‌رود. در چنین شرایطی همسرش تحت فشار شدیدی قرار می‌گیرد. در صورتی که او نیز انعطاف‌ناپذیر باشد و این شرایط جدید را تحمل نکند، ممکن است شکاف بزرگی بین او و همسرش حاصل شود و منجر به جدایی آنان شود. هر کدام به سویی می‌روند که سازگارتر با فرهنگ و هنجارهای‌شان است و از زندگی مشترک که ناگزیر از پذیرش شرایط جدید و متفاوت هستند، گریزان می‌شوند.

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

موقعیت: خانم به طور مستقیم از نیاز یا آرزوهایش صحبت نمی کند!


جمالی: شوهر خواهرم می خواهد فردا خواهرم و بچه ها را یک هفته به شمال ببرد. او خیلی به فکر زن و بچه اش است.

جلالی: اوهوم.

جمالی: کاش تو هم یک ذره به فکر زن و زندگیت بودی!

جلالی: چی! حیف این همه زحمت برای شما!!


تحلیل کارشناس:

مهاجر
۰۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سکانس اول

 

دخترانه :

خواستگار ها می آمدند و می رفتند و جواب او منفی بود...

گفتند: چرا؟

گفت: درس دارم! امتحان دارم! ازدواج کنم، از درس و دانشگاه می افتم!

 

پسرانه:

هر چه می گفتند بگذار برایت آستینی بالا بزنیم... همه رفته اند و نوبت تو رسیده است!

می گفت: نه! هنوز زود است! جوانم ...می خواهم جوانی کنم و خوش گذرانی ...

گفتند: این کارها بطالت وقت است!

گفت : نه زندگی دانشجوییست! حالی دارد برای خودش...

مهاجر
۰۳ دی ۹۳ ، ۱۱:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر